چهارشنبه , ۵ ام دی ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۸:۳۰ قبل از ظهر به وقت تهران

بازیگر خانمی که با مشکلات زندگی‌ اش جُوک می‌ سازد! +تصاویر

الیکا عبدالرزاقی گفت:در خانه ما، مشکلات کوچک و بزرگ تبدیل به جُوک می‌شد و ما به آن‌ها می‌خندیدیم.

http://www.abartazeha.com/wp-content/uploads/2017/12/photo-abartazeha-com-96-1940.jpg

جام جم: آن‌هایی که با الیکا عبدالرزاقی از نزدیک حشر و نشر دارند و او را می‌شناسند، بر این باورند که او از معدود آدم‌هایی است که بدون کمترین ریا و دورویی، ظاهر و باطنش یکی است و هر چند حرفه‌اش بازیگری است، اما در زندگی واقعی نقش بازی نمی‌کند.

او این خصلت را در برنامه خندوانه و استندآپ کمدی‌هایش به نمایش گذاشت، آنجا که به زبانی طنز مراودات بین خانوادگی اش را بازگو کرد و حتی گفت که نظرش درباره ظاهر و چهره خودش چیست! در همین برنامه او قول داد برای ترویج حفظ محیط زیست و رها نکردن زباله در طبیعت و محیط پیرامون، یک روز به مکانی خاص برود و آنجا را از زباله پاکسازی کند. عبدالرزاقی به قولش عمل کرد و با گروهی از دوستان و داوطلبان به طبیعت رفت و زباله‌ها را جمع‌اوری کرد و بعد که فیلمش از برنامه خنداونه پخش شد او تاکید کرد که از انباشت این همه زباله شگفت زده شده است. با عبدالرزاقی هم‌صحبت شدیم تا برایمان از دغدغه هایش درباره حفظ محیط‌زیست و فرهنگسازی در‌این‌باره بگوید.

درباره حفظ محیط‌زیست حرف زیاد زده می‌شود و خیلی‌ها تلاش می‌کنند در اینباره فرهنگسازی کرده و مردم را تشویق کنند که از کیسه پلاستیکی کمتر استفاده کنند و زباله‌ها را در طبیعت، کوچه و خیابان نریزند، اما به نظر می‌رسد عموم مردم زیاد تمایلی به این کار ندارند به همین دلیل تقریبا زباله‌ها را در همه جا می‌توان دید، به نظرتان چرا مردم در اینباره مقاومت می‌کنند؟

به نظرم بخشی از این مقاومت به عدم فرهنگ‌سازی مناسب بستگی دارد و کم‌کاری آموزش و پرورش در این زمینه کاملا مشهود است. مدارس ابتدایی و مهدکودک‌ها اولین مکان‌هایی است که باید آموزش در زمینه جفظ محیط زیست را شروع کنند.

http://uc.persianv.com/up3/images/9hrwp97405qrbd5vu5.jpg

در این حوزه می‌توان از برنامه‌های کشور‌هایی که در این زمینه موفق هستند، استفاده کرد. الان می‌توان با قاطعیت گفت که دیگر نصیحت کارساز نیست و مردم گوش نمی‌دهند، چون انگیزه ندارند. خبر دارم در یکی از شهر‌های انگلستان چند خانم تصمیم گرفتند زیرگذر محله خود را که کثیف و بدمنظره بود تمیز کرده و رنگ‌آمیزی کنند تا محله‌شان زیبا شود. اما در کشور ما، مردم به تمیزی داخل خانه خود بسیار اهمیت می‌دهند، اما همین آدم‌های تمیز مثلا سفره خود را از پنجره به داخل کوچه می‌تکانند و آشغال‌ها را از خانه به کوچه منتقل می‌کنند!

ما عادت کرده‌ایم فقط غُر بزنیم و بگوییم وای این کوچه چقدر کثیف است و اطراف این سطل زباله چقدر آلوده است! شهرداری کوچه را تمیز نکرده، خود اهالی محله هم این کار را انجام نمی‌دهند! هر کسی باید از خودش شروع کند. به نظرم فرهنگسازی‌هایی که تاکنون صورت گرفته جواب نداده و به همین دلیل ما با انباشت زباله در همه‌جای ایران مواجه هستیم. باید قوانین سخت‌تری اعمال شود، مثل جریمه‌های سنگین! همان‌کاری که برای بستن کمربند ایمنی انجام شد و مردم به مرور به این کار عادت کردند. همانطور که گفتم باید از کشور‌های موفق در این زمینه الگوبرداری کنیم.

در کشور‌های اروپایی اگر کسی از پنجره اتومبیل خود آشغال به بیرون پرتاب کند، شهروندان دیگر می‌توانند نسبت به او واکنش نشان دهند و فرد خاطی نمی‌تواند در جواب بگوید: به تو چه! بلکه باید از اتومبیل خود خارج شود و آشغال را بردارد و در سطل زباله بیندازد. در آلمان اگر بچه خردسال را روی صندلی جلوی ماشین بنشانی، مردم به تو تذکر می‌دهند، خودروی تو را متوقف می‌کنند و نمی‌گذارند به حرکتت ادامه بدهی، چون برای بچه خطرناک است! اگر به گفته آن‌ها توجه نکنی به پلیس زنگ می‌زنند و پلیس سریع خود را به محل می‌رساند…

قدیم‌تر‌ها مردم خودشان جلوی خانه‌هایشان را به اصطلاح آب و جارو می‌کردند، اما این رفتار خوب بخصوص در کلانشهر‌ها کاملا از بین رفته است.

http://www.hoshdarnews.ir/images/news/a51/1395/04/26/J9gP4.jpg

دیگر محله‌ای نمانده که بخواهیم درباره آن صحبت کنیم! بدون کارشناسی آپارتمان‌سازی آنقدر زیاد شد که محله‌ها از بین رفت. بین محله‌ها، اتوبان کشیده شد و دیگر نمی‌توان از مردم یک محله صحبت کرد، محله‌هایی که مردمش یکدیگر را می‌شناختند و با یکدیگر تعامل داشتند. آپارتمان‌نشینی و برج‌نشینی مردم را از هم دور کرد. شاید در جنوب شهر تهران بافت‌های محلی وجود داشته باشد، اما در بقیه شهر تهران محله‌ای وجود ندارد که مردمش یکدیگر را بشناسند و بر همین اساس به‌هم احترام بگذارند و کوچه و محله خود را کثیف نکنند و اخلاق و همسایه‌داری را رعایت کنند. یک خاطره جالب برایتان تعریف کنم، وقتی برای برنامه خندوانه به منطقه خُجیر رفتیم و حاشیه رودخانه و فضای سبز را تمیز کردیم، مردم آن منطقه برای تماشای ما آمده بودند به آن که با ما همکاری کنند.

عصر که کارمان تمام شد به ما گفتند چقدر اینجا خوب شد، فردا هم بیایید محله ما را تمیز کنید! یعنی توقع دارند دیگران محیط اطراف آن‌ها را تمیز کنند و خودشان در این باره احساس مسئولیت نمی‌کنند. اگر شهرداری محله ما را تمیز نمی‌کند، می‌توانیم خودمان دست به کار شویم و این‌کار را انجام دهیم و به صورت موازی از شهرداری هم بخواهیم به وظیفه خودش عمل کند. البته این را هم بگویم که در شهر‌های بزرگی مثل تهران، به تمیز کردن شهر بیشتر توجه می‌شود، اما در شهر‌های کوچک خیلی از شهرداری‌ها به وظیفه خود عمل نمی‌کنند.

می‌توان از گوشی‌های تلفن همراه به عنوان یک رسانه استفاده کرد. مثلا از زباله‌های انباشته شده در محله‌ها فیلم گرفت و آن را منتشر کرد بعد خود اهالی محل، آنجا را تمیز کنند و باز هم فیلم بگیرند و منتشر کنند و یادآور شوند که نظافت شهر، به عهده شهرداری است، اما ما مجبور شدیم خودمان این کار را انجام بدهیم. مطمئن باشید تاثیرگذار خواهد بود و شهرداری‌ها را از بی‌تفاوتی بیرون خواهد آورد.

هر آدمی در زندگی‌اش با چالش‌ها و مشکلاتی روبه روست، شما هم مسلما مشکلاتی دارید، اما معمولا آدم مثبتی هستید و به نظر می‌رسد کمتر مشکلات را بروز دهید، این مهارت را چگونه یاد گرفته‌اید؟

راستش را بخواهید این مهارت را در خانواده‌ام یاد گرفته‌ام. در خانه ما، مشکلات کوچک و بزرگ تبدیل به جُوک می‌شد و ما به آن‌ها می‌خندیدیم. مثلا یک روز بارانی ما اثاث‌کشی داشتیم و باران تندی می‌بارید و کامیون نیامده بود و اسباب ما مانده بود وسط حیاط، اما این مسئله باعث نشد آشفته شویم، از دل آن برای خودمان جوک می‌ساختیم.

البته فکر نکنید که زندگی ما طوری بود که خیلی خوش به حالمان باشد و سختی ندیده باشیم برای همین اگر گاهی مشکلی پیش می‌آمد به آن بخندیم! شعار نمی‌دهم، اما جوری تربیت شده‌ام که به مسائل و سختی‌ها این‌جور نگاه کنم که می‌توانست بدتر از این هم باشد! برای همین سخت نمی‌گیرم و بر این باورم که نباید مسائل را بزرگ‌نمایی کرده و در فضا‌های خاله‌زنکی مدام از آن صحبت کنیم و یک مسئله ساده را به بحران تبدیل کنیم.

از بازگو کردن اتفاقات بد پرهیز می‌کنم و از آن‌ها عبور می‌کنم. این مهارتی است که باید یاد گرفت. معتقدم بهترین کار این است که حال یکدیگر را خوب کنیم حتی اگر شده با یک لبخند! خودخواه نباشیم و مصیبت‌هایمان را سر یکدیگر خالی نکنیم هر چند می‌دانم که شرایط زندگی هایمان خیلی سخت است و روز‌های استرس‌زایی را تجربه می‌کنیم، اما در این شرایط سخت بهتر است بی‌خود وبی‌جهت به یکدیگر سخت نگیریم.

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *