رضا میری:ده سال پس از سریال موفق «پس از باران» که به شدت مورد توجه قرار گرفت، سعید سلطانی چند بار در صدد تکرار تجربه موفقش برآمد چند سریال حتی با همان حال و هوا ساخت اما هیچکدام به موفقیت نرسید تا همکاری با سعید مطلبی که از قبل انقلاب تا امروز ثابت کرده رگ خواب تماشاگر را میشناسد. ابتدا قرار بود ایرج قادری کارگردانی «ستایش» را انجام دهد اما درگذشت او و تعویق ساخت سریال باعث جایگزینی سعید سلطانی شد. نتیجه همکاری فیلمنامهنویس و کارگردانی که قبلا موفق به جذب مخاطب شده بودند قدم اول در موفقیت این سریال بود
گروه بازیگران اغلب از چهرههای با تجربه بودند از داریوش ارجمند تا سیما تیرانداز اما سازندگان برای نقش اصلی یعنی ستایش سراغ یک چهره تازه رفتند نرگس محمدی که چند تجربه در سینما و فیلمهای مهرشاد کارخانی و عزیزالله حمیدنژاد داشت برای این نقش انتخاب شد. نقشی که سکوی پرتاب او شد و ترکیب بازیگران از باتجربه تا جوانها قدم دوم در پربیننده شدن سریال شد
سریال ستایش در فصل اول آنقدر پربیننده شد که به سرعت سفارش فیلمنامه فصل دوم سریال داده شد. موفقیت سریال در حدی بود که نام ستایش در سال ۹۰ به عنوان یکی از سه نام پراستفاده برای نوزادان دختر معرفی شد و بسیاری از رسانه تحلیلهایی درباره نقشهای سریال ها در انتخاب نامها نوشتند. بسیاری نرگس محمدی را بعد از این سریال به نام ستایش میشناختند. تیپسازی از یک زن مظلوم و در تلاش برای بقا نه تنها به نفع نرگس محمدی بلکه قدم سوم در موفقیت «ستایش» شد. در فصل دوم قرار بود بازیگر دیگری نقش میانسالی ستایش را بازی کند و حتی مریلا زارعی و لعیا زنگنه برای این نقش معرفی شدند اما سازندگان روی موفقیت قسمت اول قمار نکردند و نرگس محمدی را با گریم سنگینی جلوی دوربین فصل دوم ببرند
داریوش ارجمند در نقش فردوس دیگر بازیگری بود که با «ستایش» بین مردم محبوب شد و دیالوگهایش در فصل سه و تقابلش با ستایش بارها در شبکههای اجتماعی دست به دستشد. تقابل مرد سنتی و زن طغیانگر پیش از این در سریال هایی چون «پدرسالار» و «نرگس» به موفقیت رسیده بود تکرار این فرمول چهارمین عامل جذب مخاطب «ستایش» شد
با وجود همه نقدها و افت و خیزها و ضعف و قوتهای سریال «ستایش»، میتوان فرمولهای روشنی از آن برای جذب مخاطب تلویزیونی استخراج کرد که به کار انبوه سریالهای شکست خورده این روزها بیاید.