دوشنبه , ۳ ام دی ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۱۴ قبل از ظهر به وقت تهران

نقد و بررسی سریال بچه مهندس ۳

موفقیت گروه ۳ نفره جواد، مسعود و قاسم در سریال بچه مهندس ۳، بار دیگر کارکرد نهاد خانواده و اهمیت کار گروهی را به تصویر کشید

نقد و بررسی سریال بچه مهندس 3

سریال بچه مهندس یک، درباره پسربچه‌ای بود که در یتیم خانه روزگار می‌گذراند. جواد جوادی توسط مادرش از کودکی به پرورشگاه سپرده شد و چون علاقه زیادی داشت تا با وسایل به‌دردنخور، وسیله‌های عجیب و غریب درست کند، به بچه مهندس مشهور شده بود. حالا و در فصل سوم این سریال که هر شب ساعت ۲۱:۳۰ از شبکه ۲ پخش می‌شود، او به دوران دانشجویی رسیده است. سریال بچه مهندس ۳ در فضای دانشگاهی و خوابگاهی اتفاق می‌افتد؛ جواد که در دانشگاه امیرکبیر قبول شده است، در فضای تحصیلی با پسری به نام مسعود آشنا می‌شود. مسعود با وجود پولدار بودنش مشکلات مخصوص خود را دارد. جواد که قرار است در خوابگاه یک اتاق بگیرد، با پسر دیگری به نام قاسم آشنا می‌شود که از جنوب کشور آمده است. به این ترتیب این سه نفر گروه دوستی کوچکی در درون دانشگاه شکل می‌دهند و به تحصیل مشغول می‌شوند و این فصل درباره همین گروه سه نفره و فرازونشیب‌های زندگی‌شان است.

 

شخصیت جواد به شکل سالم رشد یافته است

جواد با مراقبت دلسوزانه صدیقه خانم(با هنرنمایی ساناز سعیدی) که انگیزه مادری داشت، در پرورشگاه رشد یافت. چون اعضای این پرورشگاه و به خصوص صدیقه خانم، مربی جواد و دیگر بچه‌ها ثابت بودند و نیز بین بچه‌ها و مربی‌شان رابطه عمیقی وجود داشت، به فضای خانواده شبیه‌ بود بنابراین شخصیت جواد به شکلی سالم رشد یافت و صدیقه خانم نام مادر را در ذهن جواد برای همیشه ثبت کرد. برخوردهای دلسوزانه و تربیتی این مراقب، سرنوشت این کودک را به بهترین شکل ممکن رقم زد.

 

چرا مسعود یک بچه پولدار ناموفق است؟

جواد از ابتدا به دلیل نداشتن خانواده و زندگی در خانه کودک، زندگی گروهی را تجربه کرده بود، در حالی‌که مسعود تک فرزند بود و خواهر و برادری نداشت که تجربیات مشترک زندگی با آن‌ها داشته باشد. یکی از عوامل رفتارهای ناپخته مسعود با دیگران، همین نکته است. در ضمن مسعود از خانواده ای بسیار مرفه بود اما متاسفانه خانواده کارکرد اصلی خود را به عنوان محلی برای افزایش صمیمیت و حس نزدیکی به دلیل تنش‌های بین مادر و پدرش از دست داده بود. مسعود به قول خودش با وجود داشتن پدر و مادر حس تنهایی و بی کسی داشت تا جایی‌که خوابگاه دانشگاه را به خانه ترجیح داد و هر وقت دلش هوای خانه و خانواده را می‌کرد، با برخورد سرد و بی‌مهر و سرزنش کننده پدر و بی‌حوصلگی مادر و ضعف ارتباط عاطفی بین آن دو مواجه می شد بنابراین و همان‌‌طور که در این سریال دیدیم، وابستگی به دوستان خود یعنی قاسم و جواد را جایگزین پدر و مادر کرد. البته در روز ثبت‌نام برای ورود به دانشگاه، مسعود با انتخابی عجولانه و شتاب زده، عاشق دختری در صف ثبت‌نام شد که با همراهی جواد، خوشبختانه از قدم گذاشتن در مسیر اشتباه ارتباط با جنس مخالف به دلیل داشتن کمبودهای عاطفی منصرف و به راه درست برای رشد تحصیلی و تشکیل گروه کاری سوق داده شد.

 

قاسمی که نان انگیزه‌اش را می‌خورد

اما قاسم دیگر عضو این گروه سه نفره است که از دل فقر و بی‌پولی با تلاش و شوق به تحصیل و دلبستگی به «عطیه» دختر دایی‌اش که قرار است به زودی با یکدیگر ازدواج کنند به دانشگاه راه یافته است. انگیزه او برای رسیدن به موفقیت در تمام سکانس‌های این سریال که شاهد حضورش هستیم، به چشم می‌خورد و قاسم با تمام وجود، قصد اتمام تحصیل و رسیدن به عطیه را دارد.

 

۳ درس از این گروه ۳ نفره

از این گروه سه نفره که در آستانه بستن قراردادی ۴۰ میلیون تومانی با یک شرکت خصوصی برای فروختن پروژه تحصیلی‌شان هستند، می توان درس‌هایی برای رسیدن به موفقیت آموخت که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌شود.

هر شکست مقدمه پیروزی است:نکته اول این‌که لزوما داشتن امکانات و جور بودن شرایط، منجر به رسیدن به موفقیت نمی شود. نداشتن خانواده و پول نمی‌تواند جلوی حرکت در جاده موفقیت را بگیرد. شکست‌های متعدد این سه جوان، به آن‌ها کمک کرد به عنوان جوان هایی نخبه‌ در دانشگاه معتبری مثل امیرکبیر، آن‌هم با جدیت مشغول تحصیل شوند. پس هر شکست مقدمه پیروزی است و این سه جوان از راه سالم مبارزه با شکست یعنی تلاش برای اثبات خود به اطرافیان کمک گرفتند.
تکنیک‌های مدیریت بلوغ را یاد بگیرید:مدیریت بلوغ در دوران نوجوانی کار سختی است. تقریبا هر سه نفر این گروه، تجربه علاقه‌مند شدن به جنس مخالف را در نوجوانی داشته‌اند و برای هر نوجوانی بحران های عشقی تحت تاثیر هورمون‌های بلوغ و غلیان عواطف،موضوعی است که ممکن است رخ دهد. آن‌چه مهم است برخورد بزرگ سالان و مدیریت این ماجرا توسط خود نوجوان است. تقویت خویشتن‌داری، مدیریت احساسات و هدفمندی برای آینده، سه تکنیک کاملا راهبردی در گذر از این بحران است.
کار گروهی منسجم نتیجه می‌دهد: آن چه موجب دستیابی این گروه به موفقیت شد، تاثیر مثبت این سه نفر بر هم و پوشش نقاط ضعف یکدیگر بود. وجه مشترک کتاب خوانی، روحیه کنجکاوی قاسم و جواد، همراهی گروهی خوب مسعود و داشتن انگیزه برای گرفتن بورسیه ادامه تحصیل موجب تقویت توانمندی‌های این گروه در رسیدن به موفقیت‌هایشان شد و به هر سه نفرشان ثابت شد که کار گروهی منسجم و هدفمند نتیجه می‌دهد.

 

کارکرد خانواده در فرزند پروری

به عنوان آخرین نکته، این را بدانید آن چه جواد را جواد جوادی کرد، محبت دلسوزانه و مادرانه مامان صدیقه و ساختن سرپناهی به نام خانه کودک بود که امثال جواد که محروم از خانواده هستند، به آن نیازمندند. در طرف مقابل، آن چه مسعود را از خانه به خوابگاه راند، بی مهری و سردی روابط عاطفی والدینش در عین داشتن یکی از بهترین و بزرگ‌ترین خانه‌ها در تهران بود.

 

کارکرد خانواده در فرزند پروری

به عنوان آخرین نکته، این را بدانید آن چه جواد را جواد جوادی کرد، محبت دلسوزانه و مادرانه مامان صدیقه و ساختن سرپناهی به نام خانه کودک بود که امثال جواد که محروم از خانواده هستند، به آن نیازمندند. در طرف مقابل، آن چه مسعود را از خانه به خوابگاه راند، بی مهری و سردی روابط عاطفی والدینش در عین داشتن یکی از بهترین و بزرگ‌ترین خانه‌ها در تهران بود.

۱/۵ - (۱ امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *