پوریا ذولفقاری(منتقد سینما) نوشت: ««این دلوی ست که عباس علمدار دو دست خود را در آن شست…» و بعد کات به شیون و عزاداری. در متن روز واقعه اما چیزی در ادامه می آید که در فیلم حذف شده است.
«این دلوی ست که عباس علمدار دو دست خود را در آن شست. این جای هودج شهربانوست که دختر پادشاه ایران بود.
حسین علی او را فرمود آیا ترا نگفتم سوگند به خدا که با ما در دشمنان نمان؟ به خدا که برخیز و تک بنشین و تیز برو که مدائن دور نیست، و چون از ویرانه ها بگذری دروازه ی ایران است. شاهزاده گریان گفت مرا با کودکان بگذار تا روز واقعه، که ایشان جگربندان من اند.
فرزندان پرسیدند چگونه ما را ترک می کنی که خود خون از جگر می باری؟ بانوی جهان گفت شما اسیری نمی دانید؛ اما مرا از ایران اسیر آوردند.»
یعنی فیلمنامه ی بهترین اثر عاشورایی تاریخ سینمای مان هم اسیر سانسور و کج سلیقگی شده و متولیان وقت ترجیح دادند اشاره به حضور دختر یزدگرد سوم در این واقعه حذف شود»