دوشنبه , ۱۰ ام دی ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۶:۳۸ قبل از ظهر به وقت تهران

ماجرای اسارت ۱۲ صیاد ایرانی در موزامبیک

هنوز یک ماه از انتشار خبر آزادی آخرین گروه از صیادان کنارکی اسیر در دست دزدان دریایی سومالی نگذشته که این بار خبر اسارت ۱۲ صیاد ایرانی توسط پلیس کشور موزامبیک، منتشر شد. ماجرای اسارت این صیادان تازه نیست، اما فیلم‌ها و تصاویر آن‌که توسط پلیس موزامبیک و خود صیادان زندانی ضبط‌شده،  به‌تازگی در اینترنت بارگذاری شده است.

ماجرای اسارت 12 صیاد ایرانی در موزامبیک

داستان اسارت ۱۲ ملوان ایرانی که همگی اهل روستای «رمضان کلگ» شهرستان نیکشهر هستند، به آذر سال ۹۸ برمی‌گردد. به گفته خانواده و اقوام صیادان، آنها اوایل آذر برای صیدماهی سوار بر لنج‌شان عازم آب‌های بین‌المللی شدند. حدود سه هفته بعد و در شرایطی که خانواده‌ها منتظر برگشت ملوانان بودند، ناگهان تصاویر و فیلم‌هایی از چهره نگران ملوانان و لنجی گداخته در آتشی مهیب در فضای مجازی منتشر شد که توسط دوربین پلیس موزامبیک ضبط‌شده بود و پلیس سعی داشت آن را خاموش کند.
پس از مهار آتش، پلیس هر ۱۲ صیاد را دستگیر کرده و دستبند زده، سوار قایق دیگری کرد تا پس از خاموش کردن شعله‌های سوزان عرشه لنج، آنها را به زندان منتقل کند. تصاویر چهره‌های ملوانان که همان لحظه اسارت از آنها گرفته‌شده بود، نشان می‌داد اوضاع خوب نیست و به‌شدت ناراحت و نگران هستند. در یک‌لحظه تمام رنج‌ها و دردهای۲۱ ملوان ایرانی که شش سال پیش به اسارت دزدان دریایی سومالیایی درآمده بودند، جلوی چشمان‌شان زنده شد. وحشتی عمیق در چشمان تک‌تک ملوانان موج می‌زد و نگران سرنوشت مبه‌همی بودند که قرار بود برای آنها رقم  بخورد. تصور بی‌خوابی و گرسنگی و شکنجه، تاب و توانی برای آنها نگذاشته بود.
 تلاش برای آزادی ملوانان در سکوت خبری
دوماه پس از دستگیری ملوانان، خانواده‌های آنان بدون مصاحبه با رسانه‌ها تلاش کردند تا موضوع اسارت صیادان را به گوش مسؤولان کشوری برسانند. آنها در اولین قدم سراغ عبدالغفور ایران‌نژاد، نماینده چابهار در مجلس رفتند و از او خواستند با تنظیم نامه از مسؤولان بخواهد تلاش‌های‌شان را برای آزادی ملوانان آغاز کنند. ایرا‌ن‌نژاد نیز در ۲۶ آذر۹۸، خطاب به دکتر ظریف، وزیر خارجه شرح ماجرای دستگیری صیادان را توضیح داد و از او درخواست کمک کرد.
پس از درخواست کمک، کشور موزامبیک به‌جای همکاری، ادعاهای عجیب‌وغریبی در مورد ملوانان مطرح کرد، آن‌قدر که واکنش اقوام و خانواده‌های ملوانان را در پی داشت. آنها ۱۸ خرداد ۹۹، نامه‌ای به دفتر نمایندگی وزارت خارجه منطقه آزاد چابهار ارسال کردند و گفتند:« با توجه به پیگیری‌های مکرر وزارت خارجه ایران، دولت موزامبیک به وزارت خارجه ایران اعلام کرده  است شناور به‌دلیل حمل مواد مخدر توقیف و سه نفر از ملوانان فوت‌شده‌اند. این ادعا به‌هیچ‌وجه صحت ندارد و تمام ملوانان در سلامت کامل هستند. شناور نیز هیچ‌گونه مواد مخدری حمل نکرده و صرفاً در آب‌های آزاد دچار سانحه و غرق‌شده است،ضمن این‌که یک وکیل برای انجام کارهای قانونی و آزاد کردن ملوانان در کشور موزامبیک به کار گرفته‌شده است. نامه به زبان انگلیسی و خطاب به سفارت ایران در آفریقای جنوبی نوشته‌شده و مدارک سجلی ۱۲ ملوان نیز به پیوست ارسال‌شده است. خواهشمندیم دستورات لازم در خصوص آزادسازی ملوانان به کشور اعمال شود.»
 وضعیت زندان مخوف
تا اینجای ماجرا هنوز خبر دستگیری ۱۲ ملوان ایرانی در سطح وسیع منتشرنشده بود و خانواده‌ها و اقوام‌شان نیز همچنان با هیچ رسانه‌ای مصاحبه نکرده بودند. به همین دلیل هنوز علت وقوع آتش‌سوزی در لنج و نحوه دستگیری ملوانان و این‌که چگونه سر از موزامبیک درآورده بودند، مبه‌هم مانده بود.
چند روز پیش، اما ناگهان ورق برگشت و انتشار فیلم کوتاه رقت‌باری از وضعیت ملوانان باعث شد تا توجه رسانه‌های‌ محلی به این موضوع جلب شود. در این فیلم، اتاق تقریباً بزرگی با کف و دیوارهای سیمانی دیده می‌شود. سقف اتاق را با توری سیمی محکمی پوشانده‌اند که از بین آن آسمان معلوم است و هوای تازه وارد اتاق می‌شود. کف  سیاه و کثیف زمین هم پر از انواع زباله است. همه‌چیز روی زمین دیده می‌شود؛ از کیسه‌ و ظروف غذای پلاستیکی یک‌بارمصرف تا بطری‌های پلاستیکی بزرگ و کوچک آب‌معدنی. در بعضی از قسمت‌ها آب جمع شده و لجن بسته است. چند نفر از ملوانان که برخی نشسته و برخی ایستاده‌اند، با ناامیدی و نفرت به این صحنه نگاه می‌کنند. فیلمبردار که خود ملوان است با زبان غیرفارسی
و پر از خشم و عصبانیت، شروع به توضیح دادن در مورد وضعیت زندان می‌کند.  بعد دست و بازوی یکی دیگر از ملوانان را نشان می‌دهد که روی آن زخم‌های بسیار بزرگی همراه با عفونت دیده می‌شود. ملوانان حاضردر فیلم، بینی‌شان را با دست‌گرفته‌اند. از حالت چهره‌شان معلوم است بوی بسیار ناخوشی فضای زندان را پرکرده که خارج از تحمل آنان است.

 به داد صیادان برسید

با انتشار فیلم زندان صیادان در فضای مجازی، کم‌کم توجه مردم به آنها‌ جلب شد که کجا هستند و چه می‌کنند. سراغ خانواده‌ آنان رفتیم تا برای‌مان از ماجرای دستگیری ملوانان بگویند و توضیح دهند چطور از موزامبیک و زندان شهر پمبا سر درآورده‌اند.
بهزاد بلوچ‌زهی که برادر عارف بلوچ‌زهی ۲۰ ساله و برادرزاده غلامحسین ۴۵ و عبدالغفور ۳۲ ساله بلوچ‌زهی است به جام جم می‌گوید:« بیشتر لنج‌های کنارک برای صیادی به سومالی می‌ر‌وند، اما یک حادثه باعث شد تا آنها نتوانند به موقع برگردند. آن‌طورکه برای‌مان‌گفته‌اند، با خراب شدن جی‌پی‌اس لنج و وقوع توفان، شناور به سمت کشور موزامبیک کشیده شد. در مورد آتش‌گرفتن کشتی هم سهل‌انگاری آشپز لنج باعث شد تا ناگهان کپسولی‌که از آن برای پخت و پز غذا استفاده می‌کردند، آتش بگیرد و با انفجار آن، همه به دریا بپرند. پلیس موزامبیک که دود حاصل از آتش را دیده بود، خودش را به لنج می‌رساند و پس از خاموش کردن آتش، ملوانان را که همگی از اقوام ما هستند، دستگیر می‌کند. با آنها‌ از طریق واتساپ صحبت کردیم و گفتند وضعیت غذای‌شان بد است و نان و برنجی برای خوردن ندارند. لباس ندارند و هنوز همان لباسی که یک سال پیش پوشیده بودند را به تن دارند. عموهایم گفتند از طریق سفارت پیگیر کار ما باشید. اینجا هیچ بهداشتی نیست و بیمار شده‌ایم، کسی نیست به ما رسیدگی‌کند. در همان فیلمی‌که از زندان‌ گرفته‌شده، حشمت بلوچ‌زهی صحبت می‌کند و می‌گوید به داد ما برسید. جایی هستیم که پر از آشغال است و با بارش باران، آب یکسره روی سرمان می‌ریزد. دست و پای همه سوخته است و به درمان نیاز دارند.»
برای غذا پول می‌دهیم
مهران غفوریان که دو نفر از اقوامش به نام‌های عیسی بلوچی و غلامحسین بلوچ‌زهی(ناخدای لنچ) اسیر پلیس موزامبیک هستند، می‌گوید:«آنها‌ ۵ آذر پارسال حرکت‌کردند و از طریق فیلم و عکس متوجه آتش گرفتن لنج و بعد دستگیری‌شان توسط پلیس موزامبیک شدیم. پدر خانمم می‌گفت اینجا در موزامبیک غذایی برای خوردن نیست و به ما غذای بچه یا فرنی می‌دهند. پریروز یک دقیقه توانستیم با آنها‌ صحبت کنیم و می‌گفتند پیگیرکار ما باشید و اینجا کاری از دست ما برنمی‌آید. عصر به عصر غذا به ما می‌دهند که آن هم‌کافی نیست و سیرمان نمی‌کند. پولی از طریق صرافی ایران به بانک‌های موزامبیک ارسال‌شده و موزامبیکی‌ها پس از دریافت دلار به ملوانان غذا می‌دهند.»
نصیر بلوچ‌زهی که برادرش حشمت بلوچ‌زهی در زندان موزامبیک است، می‌گوید:«حشمت فقط ۲۰سالش است و از ۱۵ سالگی به دریا می‌رفته. خانواده ملوانان وضعیت خوبی ندارند و دست‌ودلشان به کار نمی‌رود. از طریق نماینده مجلس هم اقدام کرده‌ایم. مادر حشمت خیلی نگران فرزندش است و کمک کنید تا از طریق رسانه شما، دولت و وزارت خارجه، اقدامی برای آزادی زندانیان انجام دهد.»
‌ناصر بلوچ که پسرعموی یاسر بلوچ است در مورد وضعیت یاسر در زندان می‌گوید:« با یاسر تلفنی حرف زدم و گفت به لباس احتیاج دارند و درد و زخم‌های سوختگی اذیت‌شان می‌کند و به دکتر و دارو احتیاج دارند.»
ناصر بلوچی در مورد پدرش عیسی و برادرانش خالد و محمد که در اسارت پلیس موزامبیک هستند، می‌گوید:« آنها گریه می‌کنند و می‌گویند موزامبیکی‌ها سه چهار روز یک‌بار غذا می‌دهند. با این‌که پلیس‌کتک‌شان نمی‌زند، اما گرسنگی کشیدن ازشکنجه بدتر است. شمارا به خدا به داد ما برسید. الآن دارم خرج مادر و خواهرم را می‌دهم. مادرم مریض قلبی است و به‌خاطر آنها‌ گریه می‌کند. فکر کنید اعضای خانواده خودتان است و پیگیر کار ما باشید.»
مدرک بفرستند، آزاد کنیم
رحیم بخش بلوچ که از اقوام علی‌بخشی بلوچ و مهراب و شهرام بلوچی است درباره وضعیت اسارت این سه نفر می‌گوید:«شهرام یک بار تماس گرفت وگفت لنج غرق شد و شرایط زندگی و بهداشت اصلاً خوب نیست. پلیس موزامبیک گفته به مسؤولان‌تان بگویید مدارک شمارا به اینجا بفرستند تا مشخص شود متعلق به کدام کشور هستید. پس از بررسی‌های لازم، آزادتان خواهیم‌کرد.»
مادر شهرام و مهراب گریه می‌کند و ادامه می‌دهد:«من قلبم مشکل دارد و اعصابم از دوری بچه‌ها خراب‌شده است.»
خدابخش چاکرزهی هم دست‌کمی از مادر شهرام و مهراب ندارد و با درد می‌گوید:« پسرم منصور، عصای دستم بود و ۱۱ ماه است که از او بی‌خبرم. رفتم به صاحب لنج‌گفتم وضعیت بچه‌های‌مان را پیگیری کنید، گفت خودتان کاری نمی‌کنید، من چه‌کنم؟ من دست تنها هستم. منصور چهار بچه دارد که هزینه‌شان حالا با ماست. روزگارمان با یارانه و قرض‌وقوله و پولی‌که پسر کوچک‌ترم درمی‌آورد، می‌گذرد. صدای‌مان را به گوش مسؤولان برسانید تا بلکه کاری برای‌مان‌کنند.»

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *