یکشنبه , ۲ ام دی ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۴۶ قبل از ظهر به وقت تهران

داستان زندگی به روایت پرسپولیسی ها!

صعود پرسپولیس درس‌های روان‌شناسانه‌ای داشت؛ با زننده گل صعود هم کلام شدیم

داستان زندگی به روایت پرسپولیسی ها!

یک تیم خسته، یک تیم زخمی، یک تیم همدل به وسعت ایران که اراده کرده بود قوی‌تر از هر لابی باشد، تیمی که عزم کرده بود رنگ غیرت را پررنگ‌تر از امکانات نشان بدهد. تیمی که اگر زانویش از خستگی می‌لرزید، بازهم نگاهش مصمم بود. تیمی که دعای خیر مادر عیسی را کنارش داشت. پرسپولیس مقابل النصر فقط یک باشگاه نبود، نماینده غرور ایرانی بود که می‌خواست نبرد اراده‌ها را به نفع تعصب رقم بزند. پرسپولیس نماینده ضربان قلب‌های عاشقی بود که می‌خواستند کل ایران سربلند باشد نه فقط یک تیم. پرسپولیس شور دل‌هایی بود که می‌خواست خط لب هموطنان در این‌روزهای سخت به منحنی لبخند تبدیل شود. با موفقیت پرسپولیس فقط یک تیم ایرانی مقابل یک تیم متمول سعودی پیروز نشد. شور و عشق برابر لابی و بی‌عدالتی برنده شد و همین طعم پیروزی را برای همه هموطنان عزیزی که پرسپولیس را نماینده پرچم سه رنگ کشورمان می‌دانستند، دو چندان کرد. این موفقیت می‌تواند برای زندگی ما درس‌های بزرگی داشته باشد. وقتی نگاه مصمم علی شجاعی بازیکن کمتر شناخته شده پرسپولیس را دیدیم که دربرابر غرور کاذب بازیکنان میلیاردی حریف، آن‌قدر خونسرد خودش را به تاریخ دل‌های فوتبالی پیوند زد این دعای خیر ما بود که گام‌هایش را استوار می‌کرد. در این پرونده یک روان شناس از نقش «sweet  spot» می‌گوید که می‌توانست شوک روحی منفی شدیدی به قرمزها بدهد اما آن‌ها را یکدل‌تر کرد. از درس‌های روان شناسی این پیروزی می‌گوییم و با «علی شجاعی» زننده گل  صعود پرسپولیس همکلام می‌شویم. با ما باشید.

آن چه پرسپولیس را نکشد، قوی‌تر می‌کند

از منظر روان‌شناسی کاری که ای‌اف‌سی با پرسپولیس کرد و مسیر پرپیچ‌و‌خم صعود این تیم به فینال، پر از رموز موفقیت برای همه ماست

دکتر حمید ذوالفقاری | فوق‌دکترای پزشکی روان‌تنی و عضو بنیاد ملی نخبگان
اگر سریالی داشته باشیم به نام «آن چه پرسپولیس را نکشد، قوی‌تر می‌کند»، یکی از بهترین و جذاب‌ترین قسمت‌های آن، «ماجراهای صعود به فینال لیگ قهرمانان آسیا» به کارگردانی «یحیی گل‌محمدی» خواهد شد. اما مگر در این مسیر چه اتفاقی افتاد که کار برای موفقیت پرسپولیس سخت و سخت‌تر شد؟ بیایید این بار از منظر غیرفوتبالی به پرسپولیس و ماجراهای صعودش به فینال لیگ‌قهرمانان آسیا نگاه کنیم. کاری به آمار مالکیت توپ و تعداد شوت نداشته باشیم و ببینیم از منظر روان‌شناسی چه درس‌هایی از پرسپولیس، مربی و بازیکنانش می‌توان گرفت تا ما هم در زندگی تحصیلی، شغلی، خانوادگی و … مشکلات را یکی پس از دیگری تبدیل به شکلات کنیم و به فینال موفقیت راه یابیم.
«Sweet spot»، کاری که AFC 
با پرسپولیس کرد
در زبان انگلیسی اصطلاحی روان‌شناسانه داریم به نام «Sweet spot» که معادلی در فارسی ندارد اما دقیقا می‌شود همین رفتار AFC با پرسپولیس. معنای آن شبیه این عبارت‌هاست: «وارد کردن ضربه در درست‌ترین زمان ممکن به طرف مقابل» یا «اقدام در حساس‌ترین زمان ممکن». انتشار خبر محرومیت شش ماهه «عیسی آل‌کثیر» کمتر از ۳ ساعت مانده به شروع مهم‌ترین بازی قاره‌کهن، یک «Sweet spot» است. انتشار این خبر می‌توانست هر تیمی را که در جایگاه پرسپولیس بود؛ سرنگون و ناامید کند اما این اتفاق شوم رخ نداد. به عنوان یک روان شناس شهادت می‌دهم گاهی رنجش‌های روانی بسیار سخت‌تر از دردهای جسمانی است و البته تاثیرگذارتر. پرسپولیس در این بازی به ما آموخت«Sweet spot» که معنی فارسی درخوری ندارد، چگونه با خود باوری، امید و تاب‌آوری و تبدیل چالش به فرصت، معنای درخوری پیدا می‌کند و علنا بی فایده می‌شود.

 

گل‌محمدی یک روان شناس بالفطره است
نمی‌شود از موفقیت پرسپولیس در چند وقت اخیر حرف زد و از «یحیی گل‌محمدی» نگفت. او پرسپولیس را در شرایطی تحویل گرفت که سایه برانکو و کالدرون بر سر او سنگینی می‌کرد؛ یحیی پرسپولیسی را روانه این دوره از مسابقات کرد که مهره‌های با تجربه و تاثیرگذاری مثل بیرانوند، ترابی و علیپور را از دست داده بود. مدیریت هوشمندانه همه این رنجش‌های روانی یک طرف، خبری که قبل از بازی منتشر شد یک طرف! پرسپولیس بعد از تحمل رنج آورترین خبری که کمتر کسی فکرش را هم نمی‌کرد، نشان داد هر گروهی برای موفقیت نیاز به یک رهبر و مدیر درست و حسابی دارد. پذیرش روانی همین نکته توسط بازیکنان و اعتمادی که به مربی‌شان داشتند، باعث شد بخش زیادی از انرژی تیم به جای صرف شدن در مسیرهای بیهوده مثل غصه خوردن، خشمگین شدن، اعتراض نسنجیده و … ، صرف غلبه بر مهم‌ترین چالش‌های پیش رو شود. انرژی روانی پرسپولیس به جای رفتارهای احساسی و بدون منطق، صرف تولید انگیزه و تبدیل رنجش به فرصت شد که این مهم، توسط «گل‌محمدی» مدیریت شد. تیم پرسپولیس در دقیقه ۱۰۳ از نیمه اول وقت‌های اضافه ۱۰ نفره می‌شود اما مربی که به بازیکنانش درس «تاب‌آوری» داده، کوچک‌ترین استرسی در رفتار و چهره‌اش خودنمایی نمی‌کند. این مربی آمده تا به همه جوانان امروزی که با مشکلات زیادی در مسیر موفقیت دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند، یک پیام روشن بدهد: «بذر خودباوری گروهی و امید، ریشه‌های درخت موفقیت است». بله، درست حدس زدید، یحیی یک روان شناس بالفطره است. او به شاگردانش یاد داده که بعد از هر شکست مثل بازی با الدحیل یا جام حذفی در برابر استقلال، دوباره روی پای خود بلند شوند.
از نقش ریش‌سفید تیم 
غافل شدید؟
خیلی بعید است که هواداری بعد از صعود به فینال لیگ قهرمانان آسیا به نقش سیدجلال حسینی در این اتفاق فکر کند. کاپیتانی که این روزها به نیمکت چسبیده و خبری از حضورش در زمین نیست اما اگر ادعا کنم که دلایل پیروزی تیم‌های فوتبال بیشتر از داخل زمین در بیرون از آن رقم می‌خورد، حرف گزافی نیست. سیدجلال با این که روی نیمکت نشسته اما کوچک‌ترین اعتراضی نمی‌کند و همین مسئله تیم را درگیر حاشیه نکرده است. دقت کردید که هیچ خبری از او در رسانه‌ها نیست؟ آیا وقتی فلان بازیکن می‌بیند که ریش سفید تیم که این‌قدر متعهد، باتعصب و فهیم است بنا به مصلحت روی نیمکت نشسته، به خودش اجازه می‌دهد به تصمیمات کادر فنی اعتراض کند؟ قطعا خیر. آموختن مهارت کار گروهی از منظر روان شناسی، چیزی است که از نان شب برای بسیاری از ما واجب تر است و توجهی به آن نداریم.
پرسپولیس مظهر روان شناسی مثبت‌نگر است
برخلاف نظر بعضی افراد که صعود پرسپولیس به این مرحله از مسابقات را شانسی می‌دانند، باید بگویم پرسپولیس در این روزها مظهر روان شناسی مثبت‌نگر شده است؛ این تیم هم اکنون سمبل تاب‌آوری و واقعیت‌نگری برای رسیدن به خوشبختی و دستیابی به موفقیت است. می‌خواهم با چند مثال، کمی شفاف‌تر با شما در این باره صحبت کنم. پرسپولیس در این دوره از مسابقات به ما آموخت می‌توانیم برای رسیدن به دستاوردهای ماندگار در تاریخ، از قدرت‌های روانی کمک بگیریم. انگیزه و امید همان چیزی است که باعث می شود «وحید امیری» در دقیقه ۱۲۰ بازی به سمت توپ استارت بزند. پرسپولیس به ما آموخت می‌توانیم حامد لک باشیم و با فراموش کردن روزهای سخت و پرحاشیه گذشته، سد غیرقابل نفوذی در برابر حرف‌های ناامید کننده دیگران باشیم که مثل توپ‌ها به سمت دروازه ذهن‌مان پرتاب می‌شوند. پرسپولیس به ما آموخت مثل کنعانی‌زادگان به نام‌های بزرگی که قبل از ما در یک موقعیت کاری یا … بوده اند، فکر نکنیم و خودمان تبدیل به یک ستون شویم. فرصت نیست وگرنه به شما می‌گفتم که تک‌تک بازیکنان پرسپولیس، چه درس‌هایی برای ما دارند البته از یک منظر بد هم نیست! چقدر خوب می‌شود خودتان کمی فکر کنید و ببینید از آن‌ها، چه درس‌هایی می‌توان آموخت.  پیشنهاد من این است که از مهدی عبدی شروع کنید.

 

مدیریت استرس به شیوه «علی شجاعی»
پنالتی بسیار حساسی به «علی شجاعی» جوان رسید. می‌دانید که تمام تلاش النصری‌ها این بود که ضربه پنالتی شجاعی مهار و کار به تساوی کشیده شود و ضربات پنالتی ادامه پیدا کند. قطعا شجاعی هم در آن لحظه به این مسئله فکر کرده است. این را هم بگویم که بیشترین فشار  در ضربات پنالتی در این بازی روی دو نفر بود. کنعانی‌زادگان که پنالتی اول را زد و بیشتر از او، علی شجاعی که موفقیتش به پیروزی تیم ختم می شد و شکستش، همه زحمات لک را برهدر می‌د‌‌اد اما او در این شرایط به بهترین شیوه ممکن، استرسش را مدیریت کرد. شمار زیادی از تحقیقات روان‌شناسی نشان داده است، تنفس عمیق و آرام نه تنها به کاهش استرس می‌انجامد بلکه به ما کمک می‌کند تا بهتر فکر کنیم. کاری که دقیقا شجاعی قبل از زدن ضربه‌اش انجام داد. علی شجاعی بدون استرس و در کمال خونسردی پشت توپ ایستاد و با ضربه‌ای محکم توپ را خلاف جهت سنگربان النصر با تمام قدرت کوبید تا فینالیست شدن پرسپولیسی‌ها مسجل شود. در لحظاتی که او پشت توپ ایستاده بود، به نظر می‌رسید برای ناامیدی هیچ جایگاهی در ذهنش باز نکرده و فقط منتظر بود تا سبک خاص خوشحالی‌اش را اجرا کند. به نظر من، تمام چیزی که باعث شد او در این پنالتی حساس موفق شود، کنترل استرس بود که مدیریت نکردن آن برای خودش و تیم، مشکلات زیادی را ایجاد می‌کرد.
در آن لحظه فقط به خوشحالی مردم ایران فکر می‌کردم
زننده گل صعود پرسپولیس به فینال لیگ‌قهرمانان‌آسیا از احساسش در لحظه زدن یکی از حساس‌ترین پنالتی‌های تاریخ پرسپولیس می‌گوید
بهنام شریف‌زاده | خبرنگار
 شاید وقتی به وینگر تازه‌وارد پرسپولیسی‌ها خبر دادند که او آخرین پنالتی تیمش را در مسابقه نیمه‌نهایی لیگ قهرمانان آسیا خواهد زد، تصور کرده شاید بازی زودتر تمام شود و اصلا لازم نباشد او پنالتی بزند، مثل اتفاقی که برای کاپیتان النصر افتاد و اصلا نوبت به عبدالرزاق حمدا… نرسید که پنالتی آخر تیمش را بزند. علی شجاعی که در پنجره نقل و انتقالات تابستانی از نساجی به پرسپولیس آمد، در واپسین دقایق وقت اضافه بازی نیمه‌نهایی به جای سعید آقایی مصدوم وارد زمین شد تا وحید امیری یک پست عقب‌تر در دفاع چپ بازی کند و شجاعی در پست وینگر به کار خود ادامه دهد. هرچند او در زمان کوتاه بازی‌اش در زمین کار ویژه‌ای را انجام نداد و موقعیت خاصی خلق نکرد اما حکم صعود تیمش را در ضربات پنالتی امضا کرد. به همین بهانه و در ادامه، گفت‌و‌گوی ما را با او درباره احساسش در زمان زدن این پنالتی، خوشحالی دیبالایی‌اش و … خواهید خواند.
  نتیجه زحماتم را چشیدم
شجاعی یکی از حساس‌ترین پنالتی‌های تاریخ پرسپولیس را تبدیل به گل کرد در حالی که قبل از زدنش، آرامش عجیبی در چهره‌اش دیده می شد. او در پاسخ به این سوال که چطور استرسش را در آن لحظه مدیریت کرده، می‌گوید: «من کاملا از نظر روحی آماده بودم. قبل از ورودم به زمین، آقا یحیی و آقای مطهری با من صحبت کردند و انگیزه زیادی به من دادند و تنها خواسته‌شان از من این بود که با تمرکز بالا در زمین بازی کنم. این را هم بگویم که ما دوست داشتیم بازی در همان وقت‌های قانونی یا نهایتا ۱۲۰ دقیقه تمام شود اما وقتی سوت پایان ۱۲۰ دقیقه بازی به صدا در آمد و رفتیم پیش کادر فنی، آقای مطهری گفت هر فردی که توسط آقا یحیی برای زدن پنالتی‌ها انتخاب شد باید با اعتماد به نفس بالا و با مدیریت استرس، فقط به گل کردن توپش فکر کند. البته من در لحظه زدن توپ، فقط به خوشحال کردن مردم ایران و پرسپولیسی‌ها فکر می‌کردم و خدا را شاکرم که نتیجه زحماتم در تمرینات را با این گل به یادماندنی، چشیدم.»
  تا دقیقه ۱۲۰ خبر نداشتم که پنالتی خواهم زد
«از زمانی که تیم وارد مرحله حذفی لیگ‌قهرمانان آسیا شد، امکان داشت هر بازی به ضربات پنالتی برسد بنابراین در پایان هر تمرین، آقا یحیی زمانی را به زدن پنالتی‌ها اختصاص می‌داد.» شجاعی با این مقدمه می‌افزاید: «آقا یحیی در زمان پنالتی زدن با دقت بازیکن‌‌ها را زیر نظر داشت. ما کاملا آماده بودیم و برای ضربات پنالتی برنامه داشتیم و احتمال می‌دادیم با توجه به خط دفاع النصر، این بازی به ضربات پنالتی کشیده شود اما طبیعتا تا قبل از دقیقه ۱۲۰ بازی معلوم نبود چه کسانی پشت ضربات پنالتی قرار خواهند گرفت یا حداقل ما بازیکنان خبر نداشتیم.»
  خوشحالی دیبالایی‌ام برای حریف پیام دارد
بعد از یک بازی بسیار سنگین و پرفشار، وقتی شجاعی توپش را تبدیل به گل کرد، تقریبا همه عرض زمین فوتبال را با سرعتی باور نکردنی دوید و خوشحالی دیبالایی‌اش توجه ها را به خودش جلب کرد. او درباره این سبک خوشحالی می‌گوید: «در خصوص خوشحالی دیبالایی باید بگویم که به گفته خود او(دیبالا) این ماسک، نماد یک گلادیاتور است. من با این خوشحالی می‌خواهم به تیم حریف پیام بدهم که برای مبارزه به زمین آمده‌ام و حتی در زمان شادی گل لبخند را از صورتم حذف می‌کنم تا یادم بماند که خوشحالی‌ام پایدار نیست و از فردا باید دوباره تلاش کنم. این را هم بگویم که من نساجی هم بودم، همین سبک خوشحالی را داشتم، چیز جدیدی نیست و سال‌هاست که این شادی گل را دارم.»
  به پرسپولیس آمدم چون اهل رقابت هستم
شجاعی درباره داشتن رقبایی همچون نادری و آقایی برای بازی در سمت چپ پرسپولیس می‌گوید: «اصلا به این چیزها فکر نمی‌کنم. به پرسپولیس آمدم چون بازیکنی اهل رقابت هستم و هدفم این است خودم را به کادر فنی و طرفداران پرسپولیس ثابت کنم. از بزرگان پرسپولیس یاد گرفتم باور کنم من فقط یک فوتبالیست هستم و باید فقط و فقط تمرین کنم.»
  کارمان در آسیا نیمه تمام است
به عنوان سوال آخر از شجاعی که همین تازگی‌ها به پرسپولیس پیوسته است،درباره رموز موفقیت این تیم در لیگ قهرمانان آسیا پرسیدم که این طور جواب داد: «همدلی، تلاش، تمرین، تدابیر کادر فنی و حمایت هوادارها با این‌که در کنارمان نبودند اما در شبکه‌های اجتماعی پیام دادند و با دعاهای خیرشان به ما کمک کردند، از اصلی‌ترین رموز موفقیت پرسپولیس در این دوره از مسابقات بود. مطمئن هستم که در فینال هم با همین ویژگی‌ها، موفقیت برای ما دور از دسترس نخواهد بود و کار ناتمام‌مان را با یک سرانجام خوش به پایان خواهیم رساند.»
امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *