دوشنبه , ۱۰ ام دی ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۵:۵۴ قبل از ظهر به وقت تهران

در‌ سینما‌ حلوا‌ خیرات نمی‌ کنند

کودکی بیش نبود که سوار بر «ترن» کارگردانی زنده یاد پدرش امیر قویدل، مسیر سخت این حرفه را تجربه و از او این وصیت را آویزه گوش خود کرد که برای موفقیت باید جنگید. هر چند که خوی و خصلت پدر را به لحاظ صبر به ارث نبرده اما هر آن چه که آموخته از پدرش است. راما قویدل تلویزیون را خانه اصلی خود می داند و معتقد است که کارگردانی را از این رسانه آموخته  است اما در عین حال از بی مهری های آن گلایه می کند. «عملیات ۱۲۵»، «در همین نزدیکی»، «شب می‌گذرد»، «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد»، «گم‌شده»، «یک لحظه دیرتر»، «یکی از همین روزها»، «دولت مخفی»، «دیوار شیشه ای» و «خانواده دکتر ماهان» از جمله آثار نمایشی ساخته شده توسط قویدل برای خانه خودش یعنی جعبه جادویی است. «گذرگاه»، «راه نجات» و «چاقی» ساخته های سینمایی اش هستند. در این گفت و گو با راما قویدل به بهانه کارگردانی سریال «ایلدا» همراه شدیم.

در‌ سینما‌ حلوا‌ خیرات نمی‌ کنند

آن چه که شما را راضی کرد بر مسند کارگردانی «ایلدا» بنشینید، چه بود؟

همیشه دوست داشتم کار جنگی و دفاع مقدسی را کارگردانی کنم و قبل از «ایلدا» این اتفاق نیفتاده بود و دورادور در سریال «دولت مخفی» آن را تجربه کرده بودم.  وقتی «ایلدا» پیشنهاد شد، از آن استقبال کردم.
تولید «ایلدا» در لرستان چه سختی ها و چالش هایی برایتان داشت؟
این کار به دلیل قصه ای که در آن اتفاق می افتد، سختی هایی برای ما  داشت و شرایط سبب شد این سختی ها به وجود آید و غیرمترقبه بود. دوست ندارم درباره سختی های کار در مصاحبه ها یا مجامع عمومی حرف بزنم و به این جمله بسنده می کنم که «ایلدا» سخت ترین کاری بود که تاکنون انجام داده ام.
در مقطعی خبر ابتلای شما به کرونا و متوقف شدن پروژه در سایت ها بارگذاری شد. صحت دارد؟
خیر، صحت ندارد. فیلم برداری به دلیل شیوع کرونا اواخر اسفند متوقف شد و ما به تهران برگشتیم که بعد از آن احساس کسالت کردم. هیچ آزمایشی برای کرونا انجام ندادم و فقط به این دلیل که خانواده ام مبتلا نشوند، خودم را قرنطینه کردم و حواشی هم به وجود آمد که از دستم خارج بود.
تعداد ساخته های تلویزیونی تان بر سینمایی ها می چربد و این نشان دهنده این است که به کار در تلویزیون علاقه دارید.
همین طور است. با وجود این که بچه سینما هستم و پدرم کارگردان سینما بود، دوره کارگردانی من در تلویزیون اتفاق افتاد و رسانه این فضا را برایم فراهم کرد و همواره قدرشناس بودم و تلویزیون را خانه خودم دانستم. گاهی تلویزیون به من بی مهری هایی کرده ولی این بی مهری ها هیچ وقت سبب نشده است فراموش کنم که  این تلویزیون بود که مرا به کارگردانی رساند و اگر فیلم سینمایی ساختم، به دلیل تجربه اندوزی ام در تلویزیون بود. ای کاش تلویزیون این قدرشناسی را از هر کدام از ما که عمرمان را صرف آن کردیم، داشته باشد.
این تنها درددل و گلایه شما از تلویزیون نیست خیلی از هنرمندانی که خود را فرزند تلویزیون می دانند، این گلایه را دارند. تلویزیون چه بی مهری به شما کرده است؟
درباره خودم بگویم که تلویزیون گاهی اوقات به کارگردان هایی که خودش آن ها را پرورانده و برایشان سرمایه گذاری کرده است، امکانات لازم را اعطا نمی کند تا بتواند از سرمایه گذاری که کرده، استفاده کند. در سال ۸۶ اولین کارم را برای تلویزیون ساختم و در این مدت تلویزیون روی من سرمایه گذاری کرد و بارها این موضوع پیش آمده و خطابم به شخص یا مدیریت خاصی نیست.
برخی بازیگران معتقدند تلویزیون ما رادیوی تصویری شده است یا فیلم ها و سریال های سوخته و تکراری پخش می کند. شما چه پیشنهادی دارید که مردم به سمت شبکه های ماهواره ای نروند؟
با سخن دوستان موافق هستم و از آن سو خیلی موافق نیستم که تلویزیون ما کار قابل اعتنایی تولید نمی کند. به نظر می آید اندکی سستی از سوی ما یعنی به طور کلی تهیه کننده، کارگردان، بازیگر و فیلمنامه نویس است. چیزی را که همیشه آویزه گوشم کرده ام و از پدر مرحومم شنیدم، این است که برای کار کردن باید مبارزه کرد. می شود به راحتی پذیرفت که شرایط این است و من هم بشوم مثل خیلی از آدم هایی که راحت کار می کنند و می شود هم سخت کار کنم. من دومی را انتخاب کردم. فقط می توانم به این جمله مرحوم علی حاتمی اکتفا کنم که از جانم مایه گذاشتم‌.
می گویند فضای هنری خیلی بی رحم است و آن قدر باند و باندبازی، پول شویی و نقش فروشی در این فضای کوچک حاکم است که هنرمندان بی حاشیه، کم کار یا به فراموشی سپرده شده اند. نظر شما چیست؟
نمی گویم این فضا وجود ندارد. بله،مسائل و مشکلات خیلی زیاد است، به هر حال حلوا خیرات نمی کنند. یعنی اگر بخواهی بنشینی و منتظر شوی، حلوا را دم در خانه ات نمی آورند. باید مبارز باشی، تلاش کنی، رنج بکشی و هیچ ربطی ندارد که تو در چه مقطع سنی یا چه مقطع حرفه ای هستی. کار ساده ای نیست اما همه ما وقتی شغل مان را انتخاب کردیم، می دانستیم که این حرفه آسان نیست. پدر مرحومم به خاطر سختی ها خیلی سعی کرد من وارد این حرفه نشوم، ولی من انتخابم را کرده بودم و او بعد از این که چند فیلمم را دید، به این نتیجه رسید که می تواند بگوید این فیلم پسرش است و خیالش راحت شد.
شرایط فیلم سازی نسبت به گذشته خیلی تغییر کرده است، به خصوص الان که هشت ماه است کل دنیا درگیر کرونا شده است و می گویند اکران آنلاین هم دست کمی از فیلم سوزی ندارد.
این انتخاب تهیه کننده است و می تواند فیلم اش را نگه دارد و اکران نکند و کرونا این شرایط را در همه دنیا به وجود آورده است. در همین شرایط فیلم کریستوفر نولان اکران شد و فروش بی نظیری داشت. به نظرم به جای غر زدن و همه تقصیرها را بر گردن دیگران انداختن، اندکی به شرایط به شکل بازتر نگاه کنیم. نمی گویم شرایط گل و بلبل و همه چیز عالی است، واقعاً این گونه نیست ولی این فرهنگ غر زدن و گلایه کردن در تار و پود ما تنیده شده است. به نظرم اندکی باید به عقب برگردیم و به درون خود نگاه کنیم، ما هالیوود نیستیم و سیستم اقتصادی مان هم این گونه نیست. پس الان باید چه کار کنیم؟! یا باید گلایه کنیم یا این که بگوییم در هر شرایطی باید کار کرد.
گفته می شود هنرمندان با جان و دل یک عمر به سینما و تلویزیون ما خدمت کرده اند و حالا در این شرایط وظیفه وزارت ارشاد است که به آن ها کمک کند تا روی پای خود بایستند.
ذهن من این گونه مدیریتی کار نمی کند. با وجود همه احترامی که برای همه پیش کسوتان قائلم، فکر می کنم نباید همواره شرایط را گردن طرف مقابل انداخت، اندکی خودمان هم مقصر هستیم، شاید با خودمان خوب تا نکرده ایم و مهربان نبوده ایم.
امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *