شنبه , ۱ ام دی ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۱:۵۱ قبل از ظهر به وقت تهران

طاقت ازدواج همسر سابقم را نداشتم!

بهرام ۴۳ ساله، بیش از گذشت هفت ماه است که به اتهام قتل شوهر جدید زن سابقش بازداشت شده و در زندان به‌سر می‌برد. او آن‌قدر به زن سابقش علاقه داشت که حاضر نبود بعد از جدایی، این زن با فرد دیگری ازدواج کند. زمانی که فهمید او با فرد دیگری ازدواج کرده، نتوانست بر خشم خود غلبه کند و در اقدامی‌عجیب به مقابل خانه جدید این زن در یکی از محله‌های تهران رفت و او را با ضربه‌های چاقو زخمی ‌کرد و شوهر وی را به قتل رساند. قرار است او به اتهام این جنایت به ‌زودی در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شود. در «پشت صحنه یک جنایت» این هفته با این متهم به قتل گفت‌و‌گو کردیم و مریم خلیفه، دادیار اجرای احکام دادسرای جنایی تهران هم در یادداشتی ریشه‌های این جنایت را تحلیل کرده است. به گزارش خبرنگار جام‌جم و بر اساس اوراق پرونده، بهرام بهار امسال وقتی برای دیدن دو فرزندش به مقابل خانه جدید زن سابقش رفت، مردی در خانه را روی او گشود. وقتی فهمید که این مرد شوهر جدید زن سابقش است با چاقویی که همراه داشت مرد جوان را به قتل رساند و با ورود به خانه او، همسر سابقش را هم مجروح کرد و گریخت. متهم بعد از دستگیری در تحقیقات اعتراف کرد که نمی‌توانسته تحمل کند همسر سابقش با فردی دیگر ازدواج کند، به‌خاطر همین مرتکب این جنایت شده است.

طاقت ازدواج همسر سابقم را نداشتم!

 

اعتیاد، همسر و بچه‌هایم را از من گرفت

عشق و علاقه دو کلمه‌ای است که عامل جنایت بر زبان می‌آورد و می‌گوید به‌خاطر این دو کلمه بود که قاتل شدم. من زن سابقم را دوست داشتم و علاقه و عشقم نسبت به او بعد از جدایی کم نشد. شاید اگر او به من فرصت دوباره می‌داد و ازدواج نمی‌کرد اکنون دستم به خون آلوده نمی‌شد و کنار او و فرزندانم بودم.
از زندگی قبل از زندان بگو.
مغازه لباس‌فروشی داشتم و همراه زن و بچه‌هایم  زندگی خوبی داشتم اما همه چیز به خاطر تغییر رفتارم نابود شد.
چرا؟
چون من معتاد شدم. یکی از مغازه‌داران که همسایه‌ام بود مواد مصرف می‌کرد و مرا کم‌کم آلوده به شیشه کرد. کسب‌وکارم را از دست دادم. زندگی‌ام دگرگون شد. زنم از من جدا شد و به عنوان فروشنده در مغازه‌ای مشغول به کار شدم.
ترک کردی؟
چند بار زنم تلاش کرد که من اعتیادم را ترک کنم که نشد. چند بار در کمپ بستری شدم و بعد که بیرون آمدم دوباره  اعتیادم
شروع شد.
همسرت را دوست داشتی؟
بله. هنوز هم او را دوست دارم. مقصر این همه بدبختی در زندگی من و خانواده‌ام خودم و اعتیادم بودم. بعد از طلاق همچنان دوستش داشتم و گمان می‌کردم هیچ‌وقت ازدواج نمی‌کند و دوباره زندگی را از سر می‌گیریم که نشد.
بچه‌ها را ملاقات می‌کردی؟
چند ماه اول جدایی‌ام حال و روزم خوب نبود و نشد بچه‌ها را ملاقات کنم اما بعد از آن هرازگاهی او را می‌دیدم.
چرا قاتل شدی؟
مقتول با زن سابقم ازدواج کرده بود. نمی‌توانستم این موضوع را تحمل کنم و آن مرد را کشتم.
از شب جنایت بگو.
چند ماه بود بچه‌ها را ندیده بودم و مادرشان خانه را مدام عوض می‌کرد تا من مزاحم آنها نشوم اما من نمی‌توانستم علاقه‌ام را به او فراموش کنم و دست از بچه‌هایم بکشم. سرانجام رد او را یافتم. چون بچه‌ها را از من دور کرده بود، ناراحت بودم. چاقویی از خانه برداشتم و مقابل خانه جدید آنها رفتم. آن شب وقتی در زدم، مردی در را باز کرد. سراغ زن سابقم و بچه‌ها را گرفتم که گفت شوهر اوست و خواست دیگر مزاحم آنها نشوم. اعصابم به‌هم‌ریخت و با چاقویی که دستم بود او را زخمی ‌کردم که همسر سابقم بیرون آمد و او را هم زخمی‌ کرده و متواری شدم. چند روز فراری بودم و وقتی بازداشت شدم فهمیدم آن مرد فوت شده است.
پشیمانی؟
بله. اعتیادم مرا به اینجا کشاند.
بچه‌هایت در زندان به ملاقاتت آمدند؟
یک‌بار به زندان آمدند و هرازگاهی با آنها تلفنی حرف می‌زنم. دلم برایشان تنگ شده اما دوست ندارم مرا در زندان ببینند و غصه بخورند، دیگر نخواستم به ملاقاتم بیایند.
از شرایط زندان بگو.
زندان است دیگر. برای قصاصی‌ها که هتل نیست. دور از خانه و خانواده‌ای. همه افراد دور و برت مثل خودت زیر حکم هستند. کمتر امید به آزادی دارم. سعی می‌کنم با قرآن خواندن و ورزش روزگارم را در زندان بگذرانم. اعتیادم را ترک کردم. روزهای زندان خیلی سخت است، به‌خصوص برای قصاصی‌های بلاتکلیف در زندان.
فکر می‌کنی بخشیده شوی؟
خانواده مقتول برایم قصاص خواسته‌اند اما هنوز امیدوارم شاید یک روز مرا ببخشند.
چهارشنبه‌های زندان؟
روز خیلی سختی است. روز رفتن پای چوبه‌دار است. نمی‌دانی قصاص می‌شوی یا تو را می‌بخشند. با شنیدن خبر اعدام زندانیان ناراحت می‌شوم و به این فکر می‌کنم که چه زمانی نوبت من می‌شود.


بعد از جدایی مزاحم هم نباشیم
مریم خلیفه / دادیار اجرای احکام دادسرای جنایی تهران

در این پرونده شاهد هستیم مردی بعد از جدایی از همسرش او را زخمی‌ کرده و شوهر جدید وی را به قتل رسانده است. متهم معتاد به شیشه بوده که همین باعث شده بعد از سال‌ها زندگی مشترک و با داشتن دو فرزند جدا شود. این در حالی است که متهم حتی بعد از جدایی، همسرش را دوست داشت و نمی‌توانست به این باور برسد که او دیگر نسبت به وی حقی ندارد و برعکس وی نیز حقی نسبت به او ندارد. متهم نسبت  به زن سابقش احساس تملک داشت و نمی‌توانست تحمل کند که او دوباره ازدواج کند که سر همین موضوع باعث قتل شوهر جدید او شد. شاید اگر عامل جنایت اعتیادش را ترک می‌کرد و سعی در بهتر شدن زندگی‌اش داشت طلاق نمی‌گرفت و اکنون به‌عنوان قاتل بازداشت نمی‌شد. از نظر قانونی متهم در برابر مجازات قصاص قرار دارد مگر آن‌که اولیای‌دم او را ببخشند. خانواده‌ها برای حل مشکلات خانوادگی بیشتر باید بکوشند و روحیه گذشت نسبت به هم داشته باشند. اگر زوجین با هم سازگار نبوده و قصد جدایی دارند، باید بدانند بعد از طلاق مالک یکدیگر نبوده و حقی نسبت به هم ندارند، چون هرکدام سمت زندگی جدید خودشان می‌روند. باید به هم احترام بگذارند و دیگر در زندگی شخصی یکدیگر دخالت نکنند و از بروز مشکلات برای هم خودداری کنند تا شاهد چنین حوادث تلخی در خانواده‌ها نباشیم.

۵/۵ - (۱ امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *