آن چه دختر و پسرهای دمبخت درباره ازدواج نمیدانند و همین مسئله، خوشبختیشان را تحت تاثیر قرار میدهد
وقتی یک دختر و پسر تصمیم به ازدواج میگیرند، هرچقدر با اطلاعات و آگاهی بیشتری در مسیر انتخاب همسر و تشکیل زندگیمشترک گام بردارند، آینده بهتری در انتظار خود و فرزندانشان خواهد بود. این رابطه در عین حال که میتواند صمیمانهترین و انگیزه بخشترین رابطه ممکن باشد، میتواند شدیدترین صدمات ممکن را به اعضا وارد کند و به جای تامین آرامش، انرژی زیادی از آنان بگیرد و باعث بروز انواع مشکلات شود. بنابراین اگر دختر و پسرهای دمبخت، باورهای صحیحی درباره این تصمیم مهم داشته باشند، میتوانند عوامل آسیبزا را کاهش دهند. در این مطلب قصد داریم به ناگفتهها از ازدواج برای چنین افرادی اشاره کنیم.
عیار رابطه زن و شوهری، صمیمیت است
در رابطهای که صمیمیت بیشتری وجود داشته باشد، عیار رابطه بالاتر میرود. این صمیمیت نوعی خودافشایی و درک متقابل است که در طول زمان به دست میآید و مستلزم صرف زمان است. صمیمی شدن با همسر نیازمند توجه به احساسات یکدیگر است، بنابراین اگر زوج ها به مدت طولانی با یکدیگر به گونهای خالی از محبت و بدون درک طرف مقابل رفتار کنند و به یک باره با هدیهای بزرگ به دنبال ابراز محبت به همسر باشند، این هدیه نمیتواند اثر طولانی مدت مطلوبی به همراه داشته باشد. رفتارهای مثبت جزئی و همیشگی در رابطه میتواند به غنی شدن آن کمک کند.
داوطلبانه است
دختر و پسرهای دم بخت باید بدانند که ازدواج پدیدهای اجباری نیست. این مسئله آنها را برای تلاش در راستای بهبود رابطه بعد از تشکیل زندگیمشترک تشویق میکند. هر فردی با انتخاب خودش، همسر برمیگزیند و باید توجه داشت، هر انتخابی باعث به دست آوردن مجموعهای از امتیازات و از دست دادن مجموعهای دیگر از امتیازات خواهد شد. از این رو انتخابی مطلوب است که شخص بهتر و بیشتر بتواند امتیازات مد نظر را در آن به دست آورد.
شامل تعادل، ثبات و رشد است
اگر همسران بتوانند پیشبینیپذیری، پایداری و در عین حال انعطافپذیری را در رابطه ایجاد کنند، میتوان بیشتر به سلامت رابطه امیدوار بود. موارد گفته شده تا حدودی به ویژگیهای شخصیتی زوج ها بستگی دارد. این که تا چه حد آن ها برای تجارب جدید آماده هستند و تا چه اندازه به تکرار الگوهای قبلی علاقه مندند. به این ویژگی گشودگی در برابر تجربه میگویند که طبیعتا مانند هر ویژگی شخصیتی دیگری، در این ویژگی هم اگر زوج ها با یکدیگر متناسب باشند و اگر حد وسطی از گشودگی را دارا باشند، رضایت خاطر بیشتری برای آنها فراهم میآورد.
ازدواج، پایان «من» بودن است
با ازدواج، هر فرد فردیت خود را حفظ میکند و در عین حال، در صورت لزوم میتواند به نفع طرف مقابل کوتاه بیاید. با ازدواج دختر و پسر، آنها از حالت من بودن به ما بودن تبدیل میشوند. یکی از مواردی که میتواند برای زن و شوهرهای تازه متاهلشده تعارض ایجاد کند، این است که نمیدانند چطور بین فردیت و ما شدن، تعادل ایجاد کنند. این تعادل به گونهای است که هر دو نفر به هویت طرف مقابل احترام بگذارند، به نحوی که نه این هویت به طور کامل تخریب و نه کاملا حفظ شود. توصیه میشود از زیر ذره بین گذاشتن رفتارهای همسر خودداری کنید، به همسر خود اجازه دهید علایق شخصیاش را هم در کنار علایق زوجی شما دنبال کند. در این صورت، انگیزه و رغبت او برای زندگی زناشوییتان هم افزایش مییابد. موضوع دیگری که میتوان در اینجا مطرح کرد این است که گاهی همسران صداقت را با حفظ فردیت در برابر ما بودن اشتباه میگیرند و به نظرشان میرسد در صورت حفظ فردیت خود، از صداقتشان به همسر کاسته میشود، چنین مواردی لازم است در مشاورههای پیش از ازدواج مطرح و تفاوتهای این دو مقوله برای زوج روشن شود.
۲ دیدگاه و تاریخچه متفاوت با هم یکی میشوند
بعد از ازدواج، ارزشها و جهانبینیهای متفاوت به هم میپیوندند و زوجها باید بتوانند تقریبا درباره همه مسائل با هم به توافق برسند به گونهای که رضایت نسبی را برای هر دو نفر به دنبال داشته باشد. در این خصوص ممکن است اختلافاتی برای همسران ایجاد شود؛ در چنین شرایطی بهتر است هر یک از دو طرف ، تلاش کند مسئله را از دیدگاه طرف مقابل و با ارزشگذاریهای او ببیند. این موضوع کمک میکند تا بتوانند با یکدیگر همدلی بیشتری داشته باشند و به هم نزدیکتر شوند. پیشنهاد میشود در صورت ایجاد اختلاف، همسران برای حل آن پیشقدم شوند و منتظر اقدام از طرف مقابل نباشند، چرا که این کار احتمالا به طولانی شدن دوره ناراحتی منجر میشود.
رابطه زوج ها، هم گذشته و حال دارد و هم آینده
هرکدام از همسران با تاریخچهای از زندگی در خانواده پدری و با اهداف و برنامههایی برای آینده، قدم در زندگی مشترک میگذارند و گذشته و آیندهشان به یکدیگر پیوند میخورد. از تاثیرات گذشته بر رفتار زوجها نمیتوان چشم پوشید. به نظر میرسد آن چه اهمیت دارد این است که در زمان حال، رفتار مناسبی با یکدیگر داشته باشند و بتوانند به نحوی در برنامههای آیندهشان تغییر ایجاد کنند تا با کمک یکدیگر به آنها دست یابند.
چالشها را غیرقابل حل ندانید
در نهایت آنکه ازدواج به دلیل ماهیت زوج بودن و دایمی بودن آن، چالشهایی دارد. در صورتی که به مقابله با این چالشها برنیایید، نمیتوانید چندان موفق شوید. پیشنهاد میشود به عنوان مسئلهای قابل حل و نه مشکلی غیرقابل حل، به چالشها بنگرید و در قالب یک فعالیت مشترک و با مشورت همسر، به دنبال رفع و استفاده از آنها در مسیر بهبود رابطه باشید. به یاد داشته باشید که این کار زمانبر است چراکه شما پیش از ازدواج تجربه چنین چالشهایی را نداشتهاید، اطلاعاتی درباره شان ندارید و احتمالا مانند بسیاری از افراد آموزشهای کمی برای حل آنها دریافت کردهاید.