چند روز پیش در اینستاگرام گفتوگویی بین چند جوان و نوجوان را میخواندم که درباره تعریف هویتشان به عنوان گیمر، فیلمباز، انیمه باز و … بحث میکردند و اختلافی بینشان پیش آمده بود درباره اینکه چه کسانی میتوانند خودشان را با این نامها بخوانند و کدام یک از این گروهها جایگاه بالاتری دارند؟ پیشتر، من شاهد این بحثهای داغ و متعصبانه بین طرفداران برندهای مختلف لباس، گوشیتلفن و … هم بودهام. هویتیابی یکی از تکالیف رشدی است که هر انسانی در دورهای از زندگی آن را طی میکند. افراد معیارهای مختلفی برای ساخت هویتشان دارند. هویت ساخته شده توسط فرد، با سلامت روان، معنای زندگی و بسیاری متغیرهای روان شناختی دیگر در ارتباط است.
تغییر تعریف آدمها از هویتشان در دهههای اخیر
تا همین چند دهه پیش معیار و نحوه تعریف آدمها از هویتشان طور دیگری بود. افراد خودشان را بر اساس ملیت، جهانبینی، مذهب، خانواده، ایدئولوژی، گرایش سیاسیاجتماعی، شغل، ویژگیهای روان شناختی و … تعریف و گروه بندی میکردند و این معیارها بسیار برایشان گرامی بود. هویت فردی که معمولا بخشی از آن در ارتباط با هویت جمعی است، احساس انسجام درونی، معنای زندگی، احساس تعلق به یک گروه انسانی و تعهد به خود و دیگران را شکل میداد اما در دهههای اخیر با نوع دیگری از هویتیابی، بهخصوص در جوانان و نوجوانان مواجه هستیم. امروز این دسته از افراد در تعریف هویتشان، خودشان را یا طرفدار فلان هنرپیشه، خواننده، شخصیت فیلم یا فلان برند تجاری معرفی میکنند. آن ها از اصطلاحاتی مثل گیمر، فیلمباز، انیمهباز و … برای تعریف خودشان استفاده میکنند. حتی طرفداران یک خواننده، هنرپیشه یا برند تجاری برای خودشان اسم خاصی انتخاب و مثلا در حسابهای خود در شبکههای مجازی در بخش اطلاعات شخصیشان این نام را ذکر میکنند، طوری که گویی بخش مهمی از هویتشان است.
عرضه هویت مانند یک کالا در بازار
آنچه در این تغییر و تحول به چشم میآید، نقش تعیین کننده دنیای بازار و تجارت، رسانهها و برندهاست. سیستمی که میتواند هر لحظه محصول و معیار جدیدی برای هویتیابی افراد ارائه کند؛ دنیای تجاری مدرن، معنا و هویت را هم مانند یک کالا عرضه می کند. تولید انبوه معانی با کیفیتی پایین و تاریخ مصرفی کوتاه و احتمالا این بیثباتی، منجر به بیثباتی در هسته هویتی و معنایابی پیروانشان میشود.
بدون هویت، غرق خواهید شد
انسانها در دههها و سدههای گذشته، معیارهایی با ثبات برای تعریف هویت خود و معنابخشی به جهان داشتند. معیارهایی که نه تنها «من» را تعریف میکرد، بلکه معنای زندگی و جهانبینی افراد را شکل میداد و این جهانبینیِ معنادار و باثبات، در مسیر زندگی، به انتخابهای فردی نظم، انسجام و معنا میبخشید و در توفانها، لنگری بود که از غرق شدن فرد جلوگیری و ریسمانی بود که فرد را به زندگی متصل میکرد. حالا با توجه به آنچه گفته شد این نگرانی وجود دارد که انسان در عصر حاضر، با معیارهای اخیر هویتیابی و معنا دهی به زندگی، قرار است چه مسیری را طی کند؟ آیا انسان مصرفکننده امروز، مانند مواجههاش با هر کالای دیگری، صرفا مصرف کننده معنا و هویتی است که رسانهها و برندها برایش تولید میکنند؟ اهداف، ارزشها و معانی که قرار است بر اساس این هویتهای جدید ساخته شوند، انسان را به کجا خواهند برد؟ آیا افراد با این نوع اخیر هویت، در توفانها لنگری دارند که آنها را استوار نگه دارد و ریسمانی که آنها را به زندگی ارزشمند متصل کند؟ لطفا تا دیر نشده است، اگر فرزند نوجوان یا جوان دارید، یا خودتان نوجوان یا جوان هستید، به این موضوع به صورت جدیتر بیندیشید.