جمعه , ۳۰ ام آذر ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۸:۳۶ بعد از ظهر به وقت تهران

ماجرای اخلال در کلاس درس دختران!

من قصد اخلال در امور تدریس معلمان را نداشتم و تنها به دلیل غرور نوجوانی و شرطی که با دوستانم بسته بودم، می خواستم کلاس های تدریس فضای مجازی را به هم بریزم تا خودی نشان بدهم اما وقتی دست بندهای پلیس بر دستانم گره خورد تازه فهمیدم که …

ماجرای اخلال در کلاس درس دختران!

این ها بخشی از اظهارات نوجوان ۱۶ساله ای است که به دلیل اخلال در کلاس های تدریس فضای مجازی (شاد) و مزاحمت برای دختران نوجوان دستگیر شده بود. این نوجوان که با شکایت برخی از خانواده های دانش آموزان رو به رو شده بود و خود را در آستانه مجازاتی سخت می دید، در حالی که با اظهار ندامت و پشیمانی التماس می کرد تا شاکیان از گناهش بگذرند، درباره ماجرای ورودش به شبکه شاد به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: روزی به همراه چند نفر از دوستانم دور هم نشسته بودیم و هر کسی از شاهکارهایش سخن می گفت. من هم که چیزی برای تعریف از خودم نداشتم ناگهان قصه ای سر هم کردم و به آن ها گفتم که می توانم وارد کلاس های درس فضای مجازی شوم و دختران را اذیت کنم. اما دوستانم حرف مرا باور نکردند. من هم برای خودنمایی روی گفته ام اصرار کردم و به قول معروف با آن ها شرط بستم. بعد از آن بود که به فکر چاره ای افتادم تا حرفم را اثبات کنم. به همین دلیل پیامک های قلابی را با ترفندهای اینترنت رایگان برای چند نفر فرستادم تا این که به شیوه ای خاص توانستم به کلاس های درس شبکه شاد دسترسی پیدا کنم. وقتی معلم در حال تدریس بود، من صداهای ضبط شده حیوانات یا تصاویر نامربوط را بین تدریس روی گوشی ها می فرستادم و کلاس را به هم می ریختم تا فقط نزد دوستانم کم نیاورم اما نمی دانستم که پلیس خیلی زود مرا دستگیر می کند. تصور می کردم هیچ کس نمی تواند بفهمد این تصاویر و صداها را من ارسال می کنم ولی همان روز خانواده دانش آموزان با پلیس تماس گرفتند، به طوری که چند ساعت بعد نیروهای انتظامی به سراغ پدرم آمدند و او را به کلانتری بردند. حدس می زدم احضار پدرم به خاطر اشتباه و کار زشت من است اما می ترسیدم سخنی بگویم تا این که پلیس به سراغ من آمد و مرا نیز به کلانتری آوردند. وقتی فهمیدم چه مجازات سختی انتظارم را می کشد اشک ریزان از خانواده دانش آموزان خواستم تا مرا ببخشند. پدرم کارگر است و من هم آرزو دارم درس بخوانم و در آینده مهندس شوم ولی اشتباه کردم که از روی غرور و برای خودنمایی نزد دوستانم، دست به چنین کاری زدم که اکنون با خشم و غضب و ناراحتی خانواده های دانش آموزان رو به رو شدم. قول می دهم که دیگر هیچ گاه چنین اشتباهاتی را مرتکب نشوم اما …
شایان ذکر است، به دستور سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) پرونده این نوجوان برای تعیین تکلیف قضایی و اقدامات مشاوره ای در اختیار کارشناسان دایره مددکاری اجتماعی کلانتری قرار گرفت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *