جمعه , ۳۰ ام آذر ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۸:۲۰ بعد از ظهر به وقت تهران

هالک ایرانی و کلکسیون ماشین‌ های ماکتش

با «امیرحسین اصلانیان»، ستاره‌سابق پرسپولیس درباره کلکسیون ماشین‌های اسباب‌بازی چندده میلیونی‌اش، تصادف هولناکش، پشتک‌واروهای بعد از گلش و … گفت‌و‌گو کردیم

هالک ایرانی و کلکسیون ماشین‌ های ماکتش

فوتبالی‌ها «امیرحسین اصلانیان» را با پشتک‌‌واروهای بعد از گل زدن‌هایش به‌خاطر می‌آورند. مهاجم قدرتمند پرسپولیس، حالا سال‌هاست از فوتبال فاصله گرفته و فعالیت حرفه‌ای‌اش به مصاحبه‌های رسانه‌‌ای‌ به‌عنوان کارشناس محدود می‌شود اما خاطره دوران بازیکنی‌اش آن‌قدر پررنگ و حرکات نمایشی‌اش آن‌قدر جذاب بوده که طرفدارانش، «هالک قدرتمند» را به ‌این زودی فراموش نمی‌کنند.شایان ذکر است علاوه بر اصلانیان،سجاد غریبی هم به هالک ایرانی معرو ف است و عکس هایش در فضای مجازی وجود دارد. اصلانیان از معدود بازیکن‌هایی است که غیرفوتبالی‌ها هم می‌شناسندش؛ به‌ویژه عشق ماشین‌ها. آقای هالک بعد از تصادفش در دهه هشتاد، حدود دو سال به ‌اجبار فوتبال را کنار گذاشت. بعد از بازگشتش به زمین چمن، برای مدت چهارسال پا به توپ ماند و در سال‌های بعد تا امروز بیشتر زمانش را صرف تکمیل و نگهداری کلکسیونش کرد؛ کلکسیونی از ماکت ماشین که خیلی برایش عزیز است و اصلا خوشش نمی‌آید کسی آن‌ها را «اسباب‌بازی» صدا کند. من این کار را کردم و با لحن جدی و محکم جواب شنیدم «این‌ها اسباب‌بازی نیستند». خب اگر دوست دارید بدانید «این‌ها» دقیقا چه هستند و سلطان پشتک‌وارو چه سروسری با آن‌ها دارد، ادامه مطلب را بخوانید.

 

چندتا ماشین اسباب‌بازی دارید؟
این‌ها اسباب‌بازی نیستند. زیرشان نوشته شده‌است: this   is   not   a   toy!
پس چی هستند؟
بهشان می‌گویند ماکت‌های کلکسیونی. تعدادی شرکت در دنیا از روی تولیدات شرکت ‌های خودروسازی بزرگ، نمونه‌ ماشین‌های کوچکی می‌سازند. این نمونه‌ها که دقیقا با همان ساختار و متریال ماشین‌های واقعی اما در تعداد خیلی‌محدود ساخته می‌شوند، اول از همه می‌روند روی میز مدیرعامل کمپانی‌هایی مثل مرسدس، بی‌ام‌دبلیو و فولکس‌واگن. بعد از آن برای فروش عمومی، عرضه می‌شوند و مخاطب‌شان هم بچه‌ها نیستند. حتی قید شده که افراد زیر ۱۵سال نباید به این نمونه‌ها دست بزنند چون خیلی ظریف ساخته شده‌اند و کوچک‌ترین تماس غیراصولی، بهشان آسیب می‌زند و ارزش‌شان از بین می‌رود.
مجموعه شما تا حالا آسیب دیده؟
گردگیری کردن‌‌ این ماکت‌ها کار سختی است. اگر دستمال به قسمتی از ماشین گیر کند، فوری می‌شکند. من هم اوایل که حرفه‌ای نبودم، به خودم زیاد خسارت زدم. شاید بالای ۵۰ تا از ماشین‌هایم آسیب دید تا یواش‌یواش یاد گرفتم چطور باید بهشان نزدیک شوم. مراقبت کلکسیونی با آزمون و خطا آموخته می‌شود. یک‌سری مقاله در این زمینه می‌خواندم و به نکته جالبی برخوردم که می‌گفت هیچ کلکسیونری در دنیا پیدا نمی‌شود که به خودروی ماکتش آسیب نزده‌ باشد.
درست است اما بالاخره تعدادشان را نگفتید.
حول‌وحوش صد، صدوپنجاه نمونه در ویترین چیده‌ام و تعدادی هم در جعبه هستند. چون نمی‌شود همه خانه را ویترین کرد.
این ماشین‌ها از کجا آمده‌اند؟
از سال ۷۹ در کنار فوتبال، به واردات ماکت‌های کلکسیونی روی آوردم و تا وقتی که دلار از ۳هزار تومان بالا نزده‌بود، مشغولش بودم. بعد از آن ادامه دادن کار با توجه به قیمت دلار ممکن نبود. طی آن مدت، هرازگاهی در بارهایی که به دست‌مان می‌رسید، به نمونه‌های خیلی خوبی برمی‌خوردم که برای خودم برشان می‌داشتم.
مشتری‌های ماکت‌های کلکسیونی از چه قشری هستند؟
از لحاظ سنی بیشترشان بین ۴۰ تا ۶۰ ساله هستند. چون قیمت‌ این ماشین‌ها آن‌قدر بالاست که مثلا یک جوان نوزده، بیست‌ساله باید برای خریدشان کلی پول جمع کند و در نهایت هم بتواند یکی، دو نمونه تهیه کند. الان با این قیمت دلار که غیرممکن شده‌است. کلکسیونرها دیگر قدرت خرید ندارند و به برندهای ضعیف با کیفیت پایین روی آورده‌اند. در واقع صرفا از روی علاقه خرید می‌کنند وگرنه کار برندهای سطح پایین، ارزش کلکسیونی ندارد.
مگر حدود قیمت‌شان چقدر است؟
به کارخانه تولیدکننده بستگی دارد و به‎دلیل نوسان دلار هم قیمت دقیقی نمی‌توانم بگویم. در مجموعه خودم، قیمت پایه هر نمونه بین ۳۰۰ تا هزار دلار است. سال ۷۹ با دلار ۸۰۰تومانی یک مدل بی‌ام‌و را ۷۰هزار تومان خریدم. الان همان مدل در سایت‌های معتبر بین ۸۰۰ تا هزار دلار قیمت می‌خورد.
بهترین تولیدکننده‌های ماکت‌ها در کدام کشورها هستند؟
در دنیا حدود ۱۰ تا برند قوی هست، مثل CMC،BBR ،MR  و Auot art که بیشترشان تحت لیسانس‌ کشورهایی مثل آلمان، آمریکا و ژاپن‌، در چین تولید می‌شوند؛ البته با متریال خوب. غالب کشورهای مهم در صنعت خودرو به شرکت‌های تولیدکننده ماکت، نمونه سفارش می‌دهند و رویه معمولی در این صنعت به‌شمار می‌رود.
نگهداری کردن از ماکت‌ها هم هزینه زیادی دارد؟
نه زیاد. اوایل از ویترین شیشه‌ای استفاده می‌کردم که گرد وخاک از درزهایش نفوذ می‌کرد. بعدا ویترین‌هایی از جنس پِلستی‌گلس (نوعی پلاستیک فشرده) سفارش دادم و حالا دیگر هزینه‌ای برایم ندارد. فقط هر سه، چهارسال یک‌بار ماشین‌ها را بیرون می‌آورم و تمیزشان می‌کنم. بعضی از دوستان کلکسیونرم اصلا ماشین‌ها را از جعبه درنمی‌آورند. جعبه ماکت‌ها، یونولیتی است که از پایین با چهارتا پیچ بسته می‌شود و هیچ منفذی ندارد بنابراین ماشین‌ها گردوخاک نمی‌گیرند ولی چه فایده؟ باید پیش چشمت باشند تا از تماشای‌شان لذت ببری.
علاقه‌‌تان به ماشین‌ها از کجا مایه می‌گیرد؟ 
دهه ۵۰ که ما بچه بودیم، اسباب‌بازی‌ها بیشتر خارجی بودند و قیمت‌ زیادی هم نداشتند. من در خانواده پدری و مادری، اولین نوه بودم و همیشه دوروبرم پر بود از این ماشین‌ها که برایم هدیه می‌آوردند و همه‌شان را هم خراب کردم. بزرگ تر که شدم، کم‌کم فهمیدم نباید بهشان آسیب برسانم.
هیچ کدام از ماشین‌های بچگی‌تان را ندارید؟ 
نه، متأسفانه. پنج، شش ساله که بودم یکی از آشناها یک ماکت بنز ۱۹۰ بهم هدیه داد. آن موقع پلیس آگاهی تازه بنز ۱۹۰ وارد کرده‌بود و این آشنای ما هم در گروه واردکنندگانش بود. در عالم بچگی، آن ماشین را مثل بقیه ماشین‌هایم خراب کردم ولی بعدها فهمیدم چقدر ارزنده بوده ‌است. در بزرگ سالی توانستم یکی مثلش را دقیقا با همان رنگ و البته با قیمت خیلی زیاد بخرم. پشت هرکدام از این ماشین‌ها قصه‌ای شبیه به این خوابیده‌است. مثلا پدرم اوایل ازدواجش یک ماشین کامارو خریده ‌بود که در جاده چالوس به‌دلیل نشت بنزین آتش گرفت و همان‌جا ازبین رفت. حالا ماکت کامارو توی ویترینم است که یادآور خاطره آن ماشین و جانِ سالم‌به‌دربردن‌ ما از آن اتفاق است.
تا حالا پیش آمده دیگران که ارزش ریالی و معنوی این ماشین‌ها را نمی‌دانند، صدمه‌ای به کلکسیون‌تان وارد کنند؟
یک روز دوستی به خانه ما آمده‌بود. وقتی خوابیده‌بودم، بدون اجازه درِ ویترین را باز کرد. خودروی پرادو از دستش افتاد و از دو ناحیه شکست. آن ماشین همان‌روز در سایت، هزار دلار قیمتش بود. رفیق ما هم هیچ‌چیز راجع به این موضوع نگفت و از ترسش فرار کرد. بعدها فهمیدم چه اتفاقی افتاده و بعد از آن برای ویترینم دزدگیر گذاشتم. ببین! (صدای دزدگیر از آن طرف خط شنیده‌ می‌شود) حالا اگر قرار باشد مهمانی منزل ما بیاید، از قبل برای‌شان راجع به کلکسیونم توضیح می‌دهم و ازشان خواهش می‌کنم یا بچه‌شان را با خودشان نیاورند یا توجیهش کنند که به ویترین نزدیک نشود.
خودتان چه ماشینی سوار می‌شوید؟
پژو ۲۰۶، یک پراید هاچ‌بک هم دارم که یادگار مادر مرحومم است.
چه عجیب که ماشین‌تان خارجی و خفن نیست!
هزینه نگهداری ماشین‌های خوب، بالاست. نمی‌شود یکی بخری و بگذاری‌اش گوشه پارکینگ.
حالا اگر قرار باشد یکی بخرید و گوشه پارکینگ نگذارید، چه مدلی را ترجیح می‌دهید؟
من طرفدار خودروهای ژاپنی هستم، چون قیمت‌شان مناسب است و استهلاک کمتری هم دارند. البته هیچ‌فردی از بنز و پورشه بدش نمی‌آید ولی خب آدم باید به جیبش نگاه کند.
موافق‌ هستید کمی هم درباره فوتبال گپ بزنیم؟ در مصاحبه‌های قبلی‌تان گفته‌اید که از فوتبال دلخورید.
بله، به این دلیل که باشگاه پرسپولیس پول من را بابت پنج سال زحمتی که در آن تیم کشیدم، نداد. علاوه‌بر این، مالیات پولِ‌نداده را هم ازمن گرفتند. مادرم که فوت شده‌بود، هنگام انجام کارهای انحصار وراثت، از طریق وکیل متوجه شدیم که اداره مالیات جلوی کار را گرفته ‌است. گفتند تا مالیات ندهی، کار انجام نمی‌شود. پرسیدم مالیات چی، جواب دادند طبق این قرارداد شما فلان مبلغ از باشگاه پرسپولیس گرفته‌ای درحالی‌که آن مبلغ صرفا روی کاغذ بود و من دریافتی نداشتم. از این نامردی دلخورم و کسانی را که حقم را خوردند، نمی‌بخشم.
همین دلخوری باعث شد فوتبال را کلا کنار بگذارید و سمت مربیگری نروید؟
شرایط مافیایی فوتبال طوری است که امثال ما را راه نمی‌دهند. از نسل ما تعداد خیلی کمی الان مشهورند. البته بهم پیشنهاد کار دادند ولی قبول نکردم چون فضای سالمی وجود ندارد. چندسال پیش برای تیم‌های پایه ما را دعوت به کار کردند و وقتی راجع به دستمزد پرسیدیم، جواب دادند ما پولی نداریم بهتان بدهیم. خودتان پول را پیدا کنید! منظورشان این بود ببینید کدام خانواده‌ها توان مالی دارند، از آن‌ها بخواهید تیم را حمایت کنند. قطعا من چنین کاری نمی‌کنم ولی خیلی‌ها قبول کردند، هنوز هم دارند به همین شیوه کار می‌کنند.
الان مشغول چه کاری هستید؟
خب به‌دلیل کرونا، من هم مثل خیلی از مردم، کاری نمی‌توانم بکنم ولی دوست دارم بعد از فراهم شدن شرایط، بروم سمت تیونینگ ماشین. اگر بتوانم جایی را جفت‌‌وجور کنم، از دوستان متخصصم کمک می‌گیرم و سروکارم بیشتر با ماشین خواهد بود.
شما سال‌ها پیش تصادف خیلی سختی داشتید. چطور علاقه‌تان به ماشین تحت تأثیر آن تجربه قرار نگرفته ‌است؟
در آن تصادف، من پشت فرمان نبودم و سمت شاگرد نشسته ‌بودم. برای همین از ماشین نمی‌ترسم ولی به‌شرط آن‌که خودم پشت رل باشم. در آن حادثه دو نفر فوت کردند و من و برادرم زنده ماندیم. تجربه خیلی تلخی بود و گرچه از رانندگی کردن هراس ندارم ولی تبعات روحی‌اش همچنان با من است و هنوز نتوانسته‌ام درمانش کنم. در جاده وقتی ماشین از روبه‌رو می‌آید، طوری می‌ترسم که اگر کسی در ماشین باشد، از واکنش‌های شدید و عجیبم وحشت می‌کند. حتی وقتی در خانه نشسته‌ام، اگر صدای ترمز ماشین را  از بیرون بشنوم، یک متر می‌پرم هوا و تپش قلب می‌گیرم.
به‌علاوه از لحاظ حرفه‌ای هم آسیب جدی به شما وارد شد.
بله، استخوان ران پایم شکست و حدود یک‌سال‌ونیم طول کشید تا دوباره برگردم به فوتبال حرفه‌ای. تحمل آن دردها و با عصا راه‌رفتن‌ها و ترمیم عضله‌هایی که سوخته بود، اصلا کار راحتی نبود. دوران بسیار سختی را گذراندم ولی خب سختی برای همه هست. مهم این است که بتوانی دوباره از جا بلند شوی و ادامه بدهی.
چطور توانستید از آن دوران عبور کنید و به فوتبال برگردید؟
معتقد بودم فوتبال به من بدهکار است. با این‌که خیلی‌ها می‌گفتند بی‌خیال شو   ولی لازم بود حقم را بگیرم.
حق‌تان را گرفتید؟
از لحاظ مالی که نه، ولی جواب خیلی‌ها را دادم که می‌گفتند دیگر نمی‌توانی بازی کنی. با باشگاه پیکان دوباره شروع کردم و تا ۴ سال بعد از آن هم بازی کردم.
با این‌که زمان زیادی از دوران بازیگری شما گذشته، هنوز در صفحه اینستاگرام‌تان طرفدارها برای‌ شما پیام‌های مهرآمیز می‌گذارند.
لطف مردم است و یادگار خاطراتی که از سال‌ها پیش در ذهن‌شان مانده‌است، به ویژه پشتک‌واروهای بعد از گل. وقتی می‌روم خرید، اگر مغازه‌دارها من را بشناسند، اولین سوال‌شان این است که هنوز هم می‌توانی حرکات نمایشی انجام بدهی. خب البته که نه! دیگر سن‌وسالی ازمن گذشته‌است.
شما در روزهای گذشته دوتا از رفیقان‌تان، علی انصاریان و مهرداد میناوند را از دست دادید. دل‌تان می‌خواهد راجع بهشان حرف بزنید؟
هر دو عزیز اهل شوخی بودند و همه خاطراتی که ازشان به‌‌جا مانده، باعث خنده و خوشحالی است. فقط می‌توانم بگویم متأسفم. از همه مردم تقاضا دارم که مراعات کنند. امیدوارم مسئولان هم طوری خرید واکسن را مدیریت کنند که روزی ۵۰۰ نفر از هموطنان‌مان را که همگی عزیز خانواده‌های‌شان هستند، از دست ندهیم.
امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *