حرف هاى زیادى درباره ات مى زنند
حرف هایى که بعضى هاش خوشاینده
بعضى هاش نیست
آدم هایى هم بودند که منصف تر باشند و به جاى قضاوت کردن، درکت کنند و با کفش هاى تو راه برن.
سال هاست که “درباره ى تو شنیدن”
چه خوب چه بد
جزئى از زندگیم شده
ولى راستش رو بخواى
شنیده ها
چه خوب ، چه بد
هیچ وقت براى من مهم نبوده
تو براى من
همیشه مهربون ترین و سخت گیرترین و بانمک ترین پدر دنیا بودى و تا ابد هم باقى مى مونى
پدرى که وقتى بعد از هفتاد و دو ساعت کارِ مداوم
مى اومد خونه لبخند از رو لباش محو نمى شد و چیزى از خستگى نمى فهمید
پدرى که جواب همه ى سوال هاى
ادبى و فلسفى و تاریخى و هنرى من رو مى دونست
پدرى که اُخت شدن با ادبیات و موسیقى رو
به من یاد داد
پدرى که هیچوقت به جوراب هاى هدیه ى روز پدر اعتراض نکرد و خودش هرسال داوطلبانه
رنگ دلخواهش رو اعلام مى کرد
پدرى که حتى اُملتش خوشمزه ترین بود
پدرى که شوخ طبعى و بامزه بودنش همه ى ما رو در بدترین شرایط به خنده وادار مى کرد
پدرى که همیشه دلم به بودنش گرمه
__________________________
امروز روز پدر نیست
تولدش نیست
منم جایزه اى نگرفتم که بخوام بهش تقدیم کنم
هیچ مناسبتى نداره
فقط دلم خواست براى خودش و همه ى شما که اینجا مهمون من هستید بنویسم تا بدونه و بدونید
چقدر دوستش دارم و چقدر برام عزیزه
همین
پدر قهرمان زندگی ماست علی الخصوص دختر خانم ها نباید این قهرمان های زندگی رو خراب کرد هرچند که مشکلاتی داشته باشند البته اونم خدا عالمه
آقای دلسوز بلبل عزیز چرا وقتی حرف و حرکت زیبایی می بینی و می شنوی نمی توانی تحمل کنی عزیز من سعی کن زیبا ببینی و زیبا فکر کنی و زیبا رفتار کنی و اگر نتوانستی باید به روانپزشک مرا جعه کنی چون شما ممکن است عادت کرده باشی در زندگی شخصی خودت هم فقط زشتی ها را ببینی که از زندگی لذت نخوا هی برد
اینارم بگو که…..پدری که عیاش هست..پدری که با پارتی بازی دختران … را بازیگر ساخت..پدری که پیرمردی پرحاشیست و……………………….