قطر بر خلاف سایر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، همواره ایران را جزئی از حل معمای امنیتی منطقه میدیده است.
با افزایش فرقه گرایی در خاورمیانه و گسترش رقابت های ژئوپلتیکی عربستان و ایران به دنبال اعدام شیخ نمر، رهبران کشورهای حاشیه خلیج فارس به طور مداوم بحث شورای همکاری خلیج فارس و اهمیت آن را پیش می کشند. با این وجود، تحلیل های دقیق نشان می دهد که اقدامات دیپلماتیک کشورهای کوچک حاشیه خلیج فارس علیه تهران وجهی محتاطانه داشته و بیشتر از آن که با هدف ایجاد وحدت در شورای همکاری خلیج فارس صورت گرفته باشد، با هدف پیشبرد منافع ملی این کشورها انجام شده است.
قطر در ششم ژانویه سفیر خود را از تهران فراخواند، اما اقدام به قطع روابط دیپلماتیک با ایران نکرد. این اقدام می تواند مثال مناسبی در این زمینه باشد. به نظر می رسد که قطر خود را متعهد به پیگیری استراتژی بهره برداری از تعارضات و رقابت های دو قدرت بزرگ خلیج فارس و پیشبرد منافع شیخ نشین های خلیج فارس در این فضا می داند.
در دوران حکومت امیر شیخ حمد بن خلیفه ثانی (۲۰۱۳-۱۹۹۵) روابط قطر و ایران به شکل قابل توجهی گسترده شد. نزدیکی دوحه به تهران، حمایت قطر از اخوان المسلمین و سرپرستی الجزیره مقامات عربستان را به خشم آورد. عربستان همواره قطر را با وجود وسعت کم آن، به مثابه چالشی مقابل جایگاه خویش به عنوان محور اصلی نظم در خلیج فارس می بیند. با ظهور بهار عربی در منطقه، تحلیلگران به تناوب به موضوع رقابت عربستان و قطر اشاره کردند. در آن زمان دوحه و ریاض هر یک تلاش کردند تا خلاء ایجاد شده را در کشورهای مختلف، مانند سوریه و مصر با توجه به نگاه متفاوت خود از آینده جهان عرب، پر کنند.
اگرچه افزایش روابط ایران و قطر، تنش ها را میان قطر و سایر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بیشتر کرده است، اما قطر از منطقی خاص برای گسترش روابط با تهران پیروی می کند. سابقه تاریخی عدم اعتماد در روابط قطر و عربستان شامل تنازعات سرزمینی و دخالت های عربستان در امور سلطنتی قطر در دهه ۱۹۹۰ باعث شده است که قطر استقلال از عربستان را بر قرار گرفتن در مدار ژئوپلتیکی عربستان ترجیح دهد.
روابط عمیق تر با ایران می تواند وسیله ای باشد که توسط آن قطر به استقلال از عربستان دست یابد. اقلیت شیعه مذهب قطر همواره ارتباط خوبی با سنی های این کشور داشته اند. مقامات قطری بر خلاف عربستان هیچ گاه نگران انقلاب شیعیان به تحریک ایران نبوده اند.
قطر بر خلاف سایر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، همواره ایران را جزئی از حل معمای امنیتی منطقه می دیده است. به طور مثال، در سال ۲۰۱۰، دوحه قراردادی را با تهران در زمینه مبارزه با تروریسم و افزایش همکاری های امنیتی به امضاء رساند. چهار سال پیش نیز قطر تنها عضو شورای امنیت بود که به قطعنامه ۱۹۶۹ علیه ایران رای منفی داد.
روابط اقتصادی قوی با ایران نیز در محاسبات استراتژیک دوحه جایگاه ویژه ای دارد. با اجرای پروژه مشترک کریدر گازی شمال – جنوب، قطر از انگیزه لازم برای حل مشکلات میان ایران و اعراب برخوردار است. بدون تردید، تعارض نظامی در خلیج فارس می تواند توسعه پروژه کریدور گاز شمال-جنوب را تحت تاثیر قرار دهد.
در مارس ۲۰۱۴ عربستان، بحرین و امارات متحده عربی سفرای خود را از دوحه باز خواندند. این اقدام در پاسخ به تنش های به وجود آمده میان قطر و شورای همکاری خلیج فارس صورت گرفت. در آن زمان عربستان، قطر را تهدید به تحریم دریایی و زمینی کرد. در نوامبر ۲۰۱۴ سرانجام پس از تلاش های بسیار امیر قطر برای بهبود روابط، سه کشور سفرای خود را به دوحه بازگرداندند. اشتراک نظر قطر و عربستان در مورد بحران سوریه و یمن توانست به کاهش این تنش ها کمک زیادی کند.
در مقطع حساس کنونی، دوحه مصمم است که با برقراری توازن، ضمن کاهش تنش ها با عربستان، از حداکثر منافع افزایش ارتباط با ایران بهره مند شود.
تلاش قطر برای برقراری این توازن را به خوبی می توان در واکنش قطر به حمله به سفارت عربستان در تهران مشاهده کرد. قطر با ژستی دیپلماتیک، سفیر خود را از تهران فراخواند ولی برخلاف بحرین و سودان روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع نکرد.
افزایش فرقه گرایی در خاورمیانه به دنبال گسترش تنش ها میان ایران و عربستان کشورهای کوچک خلیج فارس مانند قطر را تحت تاثیر قرار خواهد داد. اینکه تا چه میزان قطر بتواند به حفظ توازن میان این دو قدرت بپردازد و از جانبداری بپرهیزد، با گذر زمان ثابت خواهد شد.