شنبه , ۱ ام دی ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۶:۰۵ قبل از ظهر به وقت تهران

تجاوز به دختری نوجوان در تهران

وقتی دختر۱۷ ساله به شعبه ۷۲ دادگاه کیفری استان تهران مراجعه کرد و به طرح شکایت از جوان متجاوز پرداخت سناریوی این پرونده کلید خورد. این دختر به قضات گفت: چند روز پیش در راه مدرسه با پسر ۱۹ ساله‌ای به نام «سجاد» آشنا شدم. او بارها سد راهم شده و به من درخواست دوستی داده بود.

تجاوز به دختری نوجوان در تهران
تجاوز به دختری نوجوان در تهران

مجله انلاین دوستان : آن روز شماره تلفنش را گرفتم و برای او SMS فرستادم. دوستی ما آغاز شد. سجاد می‌گفت بزودی همراه خانواده‌اش به خواستگاری‌ام می‌آید. دانشجوی رشته کامپیوتر بود و می‌گفت پس از گرفتن مدرکش جشن عروسی را برپا می‌کند. دختر جوان ادامه داد: یکی از روزها سجاد با من تماس گرفت و مدعی شد که پدر و مادرش می‌خواهند عروس آینده‌شان را ببینند و به این بهانه مرا به خانه‌اش دعوت کرد.

آن روز به خانه سجاد که در منطقه اعیان‌نشین تهران است، رفتم. خودش تنها بود با یک آبمیوه از من پذیرایی کرد و گفت بزودی پدر و مادرش می‌رسند. پس از نوشیدن آبمیوه بیهوش شدم و وقتی به خود آمدم متوجه شدم که سجاد مرا تسلیم نیت شوم خود کرده است، به همین خاطر برای شکایت از وی به دادگاه آمدم.

پس از طرح شکایت این دختر، قضات دستور بازداشت سجاد را صادر کردند و با راهنمایی‌های وی، جوان دانشجو بازداشت شد. این پسر ۱۹ ساله وقتی در برابر قضات ایستاد خود را بی‌گناه دانست و مدعی شد که این دختر را به عقد موقت خود درآورده است.

وی با صدور قرار قانونی بازداشت شد تا اینکه پس از ۲۰ روز خانواده دختر نوجوان به دادگاه رفته و با اعلام رضایت اظهار داشتند که این دختر و پسر به صورت موقت به عقد یکدیگر درآمده‌اند. برگه صیغه‌نامه سند آزادی سجاد شده و این پسر پس از ۲۰ روز از زندان آزاد شد و قضات دادگاه کیفری وی را از اتهام تجاوز به عنف تبرئه کردند.

سجاد پس از آزادی پای سفره عقد نشست و با ۱۴ سکه شاکی پرونده را به عقد دائم خود درآورد. در حالی که این زن و شوهر کم‌سن و سال می‌خواستند مراسم جشن عروسی‌شان را برپا کنند داماد جا زد و با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست جدایی داد.

پایان عشق تازه‌داماد

نوعروس ۱۷ساله یک ماه پس از عقد به شعبه پنجم دادسرای شمیرانات مراجعه کرد و از شوهرش به خاطر شکنجه و عدم پرداخت نفقه شکایت کرد. این دختر نوجوان به بازپرس نیک‌صفت گفت: وقتی با سجاد آشنا شدم به بهانه اینکه خانواده‌اش می‌خواهند عروسشان را ببیند مرا به خانه‌شان دعوت کرد و با آبمیوه مسموم مرا بیهوش کرد و…

وی افزود: وقتی به اتهام تجاوز به عنف از این پسر شکایت کردم، خانواده‌اش نزد پدر من که استاد دانشگاه است، رفتند و مرا خواستگاری کردند، با چرب‌زبانی رضایت پدرم و مادرم را جلب کرده و برای حفظ آبرو خواستند از شکایتمان صرفنظر کنیم و به دروغ بگوییم که صیغه‌نامه داریم. ما هم فریب حرف‌های آنان را خوردیم و رضایت دادیم.

سجاد پس از ۲۰ روز از زندان آزاد شد و ما با هم عقد کردیم. می‌خواستم در کنارش زندگی کنم اما خانواده‌اش مخالف بودند. پس از مدتی هم اخلاق و رفتار سجاد تغییر کرد. با من بدرفتاری می‌کرد و می‌گفت تو دختری نیستی که بتوانم در کنارت خوشبخت باشم. من به اجبار با تو ازدواج کرده‌ام و رویای چنین زندگی‌ای را نداشتم. مرتب از این حرف‌ها می‌زد. بعد SMSهای تهدیدآمیز می‌فرستاد، می‌گفت مرا می‌کشد و اگر از او جدا نشوم بر سر و صورتم اسید می‌پاشد تا اینکه فهمیدم درخواست طلاق داده.

وقتی برگه احضاریه به دستم رسید، سراغش رفتم. او هم در خیابان مرا به باد کتک گرفت و به من تهمت‌های ناروا زد. نتوانستم این وضع را تحمل کنم برای همین تصمیم گرفتم از این پسر شکایت کنم که اینچنین زندگی مرا به بازی گرفت.

وی ادامه داد: عقد و ازدواج را بهانه کرد تا از زندان آزاد شود و حکم تبرئه بگیرد. او از سادگی من سوءاستفاده کرد و فریبم داد. حالا تنها کسی که در این بازی باخته من هستم که در سن ۱۷ سالگی بیوه شده‌ام. این نوعروس شکست‌خورده افزود: از وقتی با هم عقد کردیم، نفقه مرا هم پرداخت نکرده چون پدرم می‌گوید وظیفه شوهرت است که خرجی‌ات را بدهد.

پس از شکایت این نوعروس، سجاد همسر وی به دادسرا احضار شد. وی در حالی که همراه پدرش به دادسرا آمده بود به بازپرس نیک‌صفت گفت: من تصور چنین زندگی‌ای را نداشتم. نمی‌توانم در کنار زنی زندگی کنم که روزی به اتهام سنگین تجاوز از من شکایت کرده و به خاطر این اتهام ۲۰ روز مرا به زندان انداخته است. از طرفی من دانشجو هستم و می‌خواهم ادامه تحصیل بدهم، خیلی زود است که بخواهم به مشکلات زندگی فکر کنم!

وی ادامه داد: عشق من کودکانه بود که خیلی زود به نفرت تبدیل شد چون این دختر رفتارهای بچگانه دارد. چند روز پیش به خانه ما آمد و با جیغ و فریاد آبروی ما را در محل برد. من اصلا او را کتک نزدم که چنین ادعایی علیه من مطرح کرده است. این دختر پیامک‌های تهدیدآمیز برایم می‌فرستد. من هیچوقت او را تهدید نکرده‌ام. ما راهمان از هم جداست. اواخر بهمن وقت دادگاه داریم و به صورت توافقی از یکدیگر جدا خواهیم شد.

در ادامه جلسه، پدر این پسر ۱۰۰ هزار تومان تحت عنوان نفقه به عروسش پرداخت کرد و جلسه دادرسی پایان یافت. بررسی‌ها در این پرونده ادامه دارد./ایران ناز

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *