شهیدان نرفتهاند که ما بمانیم بلکه آنها رفتند که ماهم دنبال آنها برویم، دستانشان هر روز از بین ابرها برای دستگیری از ما دراز است اما دست ما کوتاه… درفصل وصل و در ۹۰ بخش به توصیهها و احوالات انها میپردازیم.
وقتی جنگ شروع شد، بنیصدر دستور تخلیه پادگانها را صادر کرد، شهید شیرودی آن موقع در پایگاه هوانیروز کرمانشاه بود. دستور داده شده بود که ضمن تخلیه پادگانها، زاغه مهمات را نیز با یک راکت از بین ببرند.
اما شیرودی میگوید که حیف نیست این همه مهمات از بین رود. او با کمک چندتن از هم رزمانش با هیلکوپتر به صف مهاجمان عراقی هجوم برده و آنان را متوقف میسازند. و با این تزکه اگر بازداشتمان کردند که چرا پادگان را تخلیه نکردید، مهم نیست چون مملکت در خطر است، جلوی دشمن ایستادگی میکنند. شجاعت شیرودی در تمام خبرگزاریهای جهان منعکس میشود. بنیصدر هم برای حفظ ظاهر، چند درجه تشویقی برای شیرودی صادر میکند و درجه او را از ستوانیار سوم خلبان به درجه سروان ارتقاء میدهد.اما طی نامه ای به فرمانده هوانیروز کرمانشاه در ۹ مهر ۱۳۵۹ چنین نوشت:” اینجانب خلبان پایگاه هوانیروز کرمانشاه می باشم و تا کنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیه جنگ ها شرکت نموده اند، منظوری جز پیروزی اسلام نداشته ام و به دستور رهبر عزیزم به جنگ رفته ام. لذا تقاضا دارم درجه تشویقی که به اینجانب داده اند، پس گرفته و مرا به درجه ستوانیار سومی که بوده ام، برگردانید”.