فعالیت هنری محسن چاوشی با یک کیبورد معمولی و قطعاتی ساده آغاز شد اما او به مرور زمان تا حدی آموخت پیشرفت تنها خط فکریاش است.
تازهترین محسن چاوشی با عنوان “امیر بیگزند” چندی پیش روانه بازار شد، آلبومی که به جرات میتوان گفت بعد از مدتها توانست آشفتهبازار موسیقی را تکان بدهد. عنوان پرفروشترین آلبوم هم تائیدی بر این مسئله است. در ادامه این مطلب گذری بر این آلبوم داشتهایم:
محسن چاوشی امروز خود را حامل پیامهایی میداند که سعی دارد با خواندن اشعار فاخر از شعرای کهن و سرایندگان عصر جدید که از آنها تأثیر گرفته، آنها را به گوش عموم مردم برساند. سرزمین ایران، شعرای بزرگی را در قرون مختلف به خود دیده، اما چاوشی خود را بیش از هر شاعری، به مولانا نزدیک میبیند. در واقع، او خود واقعیاش را در مولوی میبیند و با اشعار اوست که هویت خود را بازمییابد. البته مولانا از یک برهه خاص، نقش عمیقی در هنر محسن چاوشی ایفا میکند.
چاوشی از ابتدا علاقهای به خواندن اشعار کهن نداشت. او در مصاحبهای قدیمی میگوید سعی میکند ترانههایی بخواند که مردم آن را بفهمند. این تغییر در نگرش چاوشی، نشان از روند رو به تکامل او دارد. چاوشی اینک از مخاطبانش میخواهد که اشعار مولانا را بفهمند و با رسیدن به درکی نسبی، موسیقی او را گوش کنند. یکی از نزدیکان چاوشی به ما میگوید که او اخیراً خلوت خود را با مولانا خوانی میگذراند. محسن چاوشی مولانا را میخواند، درک میکند و سعی میکند تا با استفاده از کلام او، هر آنچه در وجودش میگذرد را به مخاطبانش انتقال دهد و یا شاید این چاوشی است که وسیلهای برای القای پیام مولانا میشود.
فعالیت هنری محسن چاوشی با یک کیبورد معمولی و قطعاتی ساده آغاز شد، اما او به مرور زمان تا حدی آموخت که امروز به خطوط موازی بین موسیقی و شنونده توجهی ندارد و پیشرفت، تنها خط فکری اوست. چاوشی خطشکن شده و به جای آنکه از مخاطبشان بپرسد چه برایتان بخوانم، به آنها میگوید من برایتان از هر چه که باید، بهترینش را میخوانم و شما سطح شنیداری خودتان را با موسیقی من هماهنگ کنید.
این تفکر در چاوشی، با یک تیر دو هدف را نشانه میگیرد، او هم به پیشرفت خود ادامه داده و حصارها را میشکند و هم شنوندهاش را همراه خود میکشاند. چاوشی ریسک را میپذیرد و در اکثر مواقع، بازخوردی مثبت میگیرد. در شرایط فعلی موسیقی به علت تعدد خوانندگان پاپ، یک خواننده حتی سرشناس ممکن است با اندکی غفلت و آزمونوخطا، جایگاه خود را از دست دهد، اما چاوشی آنقدر توانایی دارد که علیرغم آزمونوخطاهای فراوان، خودش را همواره در سطح اول نگه داشته است. طی سالهای اخیر، کمتر خوانندهای جرات آن را داشته که غزل بخواند، اما چاوشی این کار را با اشعار مولانا و سعدی انجام میدهد و اتفاقاً آثارش به سرعت تکثیر میشوند و در دل مخاطب موسیقی جای میگیرند.
احترام به ذات هنر، رسالت محسن چاوشی است. او از اولین جرقههای تولید آثارش تا لحظه آخر که موسیقیاش به بازار ارائه میشود، سربلندی هنر را در اولویت قرار میدهد. چاوشی برای ساخت و تنظیم یک مجموعه موسیقی، همه توانش را میگذارد، برترین اشعار را برمیگزیند و از بهترینها در حوزه موسیقی برای تنظیم آثارش استفاده میکند. موسیقی چاوشی طی این سالها، از آنچه او در ابتدای فعالیتش میخواند، فاصله گرفته است. او از آلبوم پرچم سفید که نیمی از قطعات آن به سبک راک تنظیم شدهاند، مسیر خود را تغییر داد و به زیرشاخههای این سبک نفوذ کرد و این مسیر را با انتشار آلبوم “پاروی بی قایق” و “امیر بیگزند” ادامه داد. در این مسیر، آلبوم “من خود آن سیزدهم” و موسیقی سریال “شهرزاد” نیز منتشر شد که اولی به علت قدیمی بودن تولید آن و دومی به علت اقتضای سریال، مدتی چاوشی را از مسیری که در پیش گرفته، بازداشت. چاوشی همچنین به مسائل جانبی موسیقی نیز نگاهی هنری دارد که این مسئله را با کاور و بستهبندی آلبوم جدید او پی میگیریم.
پرواضح است که “امیر بیگزند”، آلبومی مفهومی است. آلبومی که در آن از اشعار پرمغز مولانا و سعدی استفاده شده و حتی از ترانههای امروزی آن نیز برداشتهای متفاوتی میشود. هر قطعه در این آلبوم، حامل پیام خاصی است و به دنبال خود هدفی را میگنجاند. چاوشی آنقدر باهوش است که برای چنین مجموعهای، صرفاً به تصویری از خود او بر روی جلد رضایت ندهد و سعی کند با انتخاب یک طرح مرتبط با محتوای اثر، مجموعه خود را معرفی کند.
چاوشی بارها ثابت کرده که علاقهای برای دیده شدن ندارد و از همین روست که در اکثر طراحیهای آثارش، خبری از تصویر او بر روی جلد نیست. طراحی آلبوم قبلی او با عنوان “پاروی بیقایق” نیز از این خصوصیت ویژه او ناشی میشود. اتفاقی که گرچه در سطح موسیقی دنیا، معمول است، اما در موسیقی ایران و به خصوص در موسیقی پاپ، خوانندگان به جای استفاده از طرحی مرتبط با فضای آلبوم، معمولاً از عکس خود بر روی جلد استفاده میکنند. بنابراین واضح است که چاوشی دیدی کاملاً حرفهای نسبت به طراحی و بستهبندی آلبومش دارد و آن را جدا از فعالیت موسیقی خود نمیداند.
گفته میشود برای طرح روی جلد این مجموعه، طراحان بزرگی ایدههای خود را به چاوشی ارائه دادهاند که هیچکدام آنها مورد پذیرش او قرار نگرفته و در این بین آخرین طرح که مربوط به طراحی جوان و ناشناس است، نظر چاوشی را به خود جلب میکند. طرحی با تیغهای گل رز که مفهوم امیر بیگزند را میرساند و از طرفی شمایل این تیغها تداعیگر رقص سماع است؛ رقصی که پیشینه تاریخی دارد و محتوای آن معنوی و در مدح خداوند یگانه است. هومن اکبریان طراح این کاور معتقد است که هر یک از تیغهای روی این صفحه سفید را میتوان به مثابه شیپور یا صوراسرافیل هم در نظر گرفت. در این بین به کاور آلبوم امیر بیگزند نقدهایی همچون فونت ناخوانا یا زیبا نبودن طرح نیز وارد میشود که بسط هر یک در مخلص کلام نمیگنجد.
آلبوم “امیر بیگزند” در قطعهای با همین نام، با صدای اذان مرحوم مؤذنزاده آغاز میشود. اثری که چاوشی آن را به درگاه خداوند پیشکش کرده است. محسن چاوشی که تنظیمکننده این اثر است، برای آنکه ستایش از خداوند را به عنوان امری ذاتی و مربوط به تمامی ادیان و مخلوقات جلوه دهد، به جز صدای اذان به عنوان نماد دین اسلام، از نمادهای دیگری مانند ذکرگویی در کلیسا و مناجات بودا نیز استفاده کرده و اورتور میانی آن را با فلوتی از موسیقی آسیای شرقی تنظیم کرده تا نمادی از کشورهای آن حوزه نیز در این مناجات شنیده شود. قطعه “امیر بیگزند” سرآلبومی موفقی است که حتی باعث تغییر در چینش قطعات آلبوم شده است. چاوشی در این زمینه سنتشکنی کرده چراکه معمولاً در آلبومهایش، قطعهای ریتمیک را به عنوان سرآلبومی برمیگزید اما در این آلبوم، اثر امیر بیگزند به علت داشتن ماهیت عبارت “بسم الله الرحمن الرحیم” در محتوای کلامش، بهترین گزینه برای شروع آلبوم بود که چنین نیز شد.
چاوشی دو سال پیش، تبلیغات آلبومش را با این جمله که “در آلبوم جدیدم پاسخ همه چیز را دادهام”، آغاز کرد تا مخاطبان او برای آنکه بدانند چاوشی چه مسائلی را پاسخ داده، لحظهشماری کنند. حال که “امیر بیگزند” به بازار موسیقی ارائه شده، با نگاهی اجمالی به قطعات آلبوم، آثار “امیر بیگزند”، “چنگیز”، “شاه مقصود”، “شرمساری” و “تریاق” را میتوان قطعاتی دانست که چاوشی در هر یک از آنها، پیامی از حال درونی خود به مخاطبانش داده است. پیشتر در مورد قطعه “امیر بیگزند” صحبت شد که میتوان آن را امضایی برای اعتقادات و خداشناسی محسن چاوشی دانست.
اما چنگیز که علیاکبر یاغی تبار غزلسرای توانای کشور آن را سروده، جسم و روح خسته محسن چاوشی را روایت میکند. جسمی که به گفته خود او، تحمل روحش را ندارد. قطعه “جنگزده” هم علیرغم تم عاشقانهای که دارد، به نوعی همان ماهیت اثر چنگیز را هم در خود میگنجاند. “خرابم مثل خرمشهر، ولی تو خرم آبادی” مصرع شگفتانگیز جنگزده است که به نظر میرسد پدرام پاریزی آن را بر اساس زندگی محسن چاوشی سروده است. تنظیم قطعات “چنگیز” و “جنگزده” را بهروز صفاریان و فرشاد حسامی انجام دادهاند؛ موزیسینهایی که قرار بود “پاروی بی قایق” اولین همکاریشان با چاوشی باشد اما هر دوی آنها به دلایلی نامشخص از آن آلبوم کنار گذاشته شدند.
محسن چاوشی قطعه “شاه مقصود” را برای پدرش خوانده که میتوان آن را از بهترین آثار چاوشی دانست. قطعهای که چاوشی در آن، برگ برندهای به نام عادل روحنواز رو کرده است. “شاه مقصود” ملودی و شعر متفاوتی دارد که روحنواز توانسته با تسلط بالا، طی ۶-۷ دقیقه، ترکیبی بینظیر از صدا و ملودی چاوشی و موسیقی راک خود بسازد تا سناریو حسین صفا را به فیلمی کوتاه و پر از دغدغه تبدیل کند. روحنواز در حال حاضر علاوه بر همکاری با محسن چاوشی، عضو گروه Acrovaya است و به آموزش آنلاین نوازندگی گیتار نیز میپردازد. او همچنین عضو رسمی گروه بینالمللی Mayones است و سابقه مقام دوم نوازندگی گیتار الکتریک در مسابقات جهانی Mayones/Duncan 2014 رادار است. از این سو، بیجهت نیست اگر محسن چاوشی، روحنواز را در حرفه خود بهترین میداند. قطعه “آخرین اتوبوس” یکی دیگر از آثاری است که محسن چاوشی قبل از انتشار آلبوم، بر روی موسیقی خوب آن تأکید داشت و دمویی از قسمتهای بیکلام آن منتشر نمود. این قطعه را فرشاد حسامی در سبک پراگرسیو راک تنظیم کرده که یک اثر بسیار موفق در میان قطعات امیر بیگزند به شمار میرود.
محسن چاوشی خود را زخمخورده رفاقت میداند. “شرمساری” و “تریاق”، قطعاتی است که میتوان آنها را به بیمهریهایی که به چاوشی شده و یا قضاوتهای نا به جا مردم در مورد او نسبت داد. محسن چاوشی در قطعه شرمساری خود را به خاطر دستهای بینمکش سرزنش کرده و به علت آنکه به افرادی نالایق اعتماد کرده، نقد میکند. این اثر نیز به نوبه خود در میان آثار چاوشی منحصربهفرد است چرا که او تا به حال چنین محتوایی را تجربه نکرده بود. مفهوم اثر “تریاق” که قطعه محبوب چاوشی در آلبوم امیر بیگزند و از غزلیات بسیار زیبای مولاناست را میتوان در جمله ای که خود چاوشی در یکی از مصاحبههایش گفته، جُست. او میگوید، “همه میخواهند من را شکل خودشان کنند اما من مایلم خودم باشم”. البته پیشتر نیز در قطعه “پاروی بیقایق” از آلبوم قبلی چاوشی، در بیت “به هر تقدیر شکلک درنیاوردم، فقط میخواستم شکل خودم باشم”، چنین پیامی منتقل شده بود. قطعه “تریاق” نیز یکی از بهترین آثار محسن چاوشی است که با گذر زمان، زیباییهای آن جلوهگر خواهد شد. در این قطعه علاوه بر شعر زیبا و اجرای منحصربهفرد آن، تنظیم چاوشی نیز فوقالعاده تأثیرگذار است.
سینا سرلک از خوانندگان موسیقی سنتی است که در سال ۱۳۹۴ سه قطعه را با محسن چاوشی همخوانی کرد و صدای او نیز به همراه چاوشی در سریال “شهرزاد” شنیده شد. نام سرلک در حالی روی جلد آلبوم “امیر بیگزند” به عنوان همخوان آمده که در قطعه “پریشان”، آوایش تنها برای چند ثانیه به عنوان زیرصدا شنیده میشود. اتفاقی که در گذشته دامان حجت اشرف زاده را نیز گرفته است. اشرف زاده که امروز با انتشار قطعه “ماه و ماهی” مشهور شده، در اثر قبلی چاوشی نامش روی جلد آلبوم ثبت شده بود در حالی که تنها چند ثانیه صدایش به طوری غیر واضح در قطعه “وصیت” شنیده میشد. قطعه “پریشان” با شعر سعدی شیرازی از عاشقانههایی است که چاوشی برای سریال شهرزاد ساخته بود اما به علت نزدیکتر بودن فضای قطعه “افسار”، آن قطعه در سریال “شهرزاد” جایگزین پریشان شد.
آلبوم “امیر بیگزند” چهار قطعه شگفتانگیز نیز در خود گنجانده است. “دل من”، “این کیست این”، “شیدایی” و “متصل” چهار اثر متفاوت این آلبوم در مقایسه با سایر قطعات آن است. آثاری که شاید فضایشان با دیگر قطعات همگونی کمتری دارد اما چاوشی این ریسک را پذیرفته و آنها را در مجموعه اثر جدیدش قرار داده است. این چهار اثر از سرودههای مولانا هستند و تقریباً فضای شادتری نسبت به دیگر قطعات آلبوم دارند. چاوشی از چند ماه قبل، آلبومش را با انتشار دموهایی از قطع “متصل” معرفی کرد، اثری که بیش از هر قطعه دیگری به ریتم رقص سماع نزدیک است. بازخوردهای اخیر از آلبوم “امیر بیگزند” حاکی از آن است که هر کدام از این قطعات، در میان عموم مردم با استقبال ویژهای روبهرو شدهاند. وجود چنین قطعاتی در مجموعه امیر بیگزند به علت فضای سنگین آلبوم، ضروری به نظر میرسید. نکته جالب در مورد این چهار طربانگیز آن است که چاوشی و همکارانش در برخی از این قطعات نیز سعی کردهاند تنظیمی متمایل به موسیقی راک انجام دهند تا یکدستی آلبوم را بر هم نزنند.
از نکات مثبت “امیر بیگزند” که آن را از سایر آلبومهای موسیقی پاپ متمایز میکند، عدم یکنواختی در محتوای کلام آن است. در این آلبوم، چاوشی دغدغههای مختلفی را فریاد زده و هیچ ترانه منفی هم در آن وجود ندارد. برجستگی دیگر این آلبوم، به روز بودن موسیقی آن است. “امیر بیگزند”، انواع و اقسام موسیقی پاپ و راک را در خود گنجانده است. چاوشی در سال گذشته با خواندن موسیقی سریال “شهرزاد”، محبوبترین خواننده کشور بود و همچنان نیز موسیقیهای او برای شهرزاد شنیده میشوند، اما او در “امیر بیگزند”، درجا نزده و خود را تکرار نکرده است. مبرهن است که چاوشی میتوانست با خواندن قطعاتی نزدیک به آثار شهرزاد، بیش از پیش شنیده شود و فروش کند، اما او همواره به هدف والای خود که همان پیشرفت و احترام به ذات هنر است فکر میکند. محسن چاوشی در این باره میگوید: “شهرزاد راوی شهرزاد بود و امیر بیگزند راوی محسن چاوشی”.
“امیر بیگزند”، محسن چاوشیِ شکوفا شده است، کسی که هیچگاه هنرش را به شهرت نفروخت. این مجموعه با تمام دارا و نداریهایش، همین که مردم و دوستداران موسیقی پاپ را با مولانا و سعدی و به طور کلی با شعر غنی آشتی داده، رسالتش را با موفقیت انجام داده است. چاوشی حالا به وظیفهای که بار آن بر روی دوشش سنگینی میکرد عمل کرده، اما آیا این آلبوم او را اشباع خواهد کرد؟ بعید است. او از همین امروز، فعالیت خود را برای ساخت آلبوم جدیدش آغاز کرده است.
چاوشی میگوید که این روزها حالش خوب است، دوست دارد در استودیو کوچک خود بماند و اتفاقاتی نو برای موسیقیهایش خلق کند، بماند و اثری بهتر از “امیر بیگزند” را بسازد. چاوشی معتقد است که نیروی جوانی همواره در وجود او نخواهد ماند، پس لاجرم بهتر است حالا که میتواند، خلق کند. در واقع یکی از دلایلی که او فعلاً به اجرای روی صحنه فکر نمیکند، همین نیرو و انگیزهای است که برای ساخت قطعات جدید دارد. پس از مخاطبان موسیقی انتظار میرود، به چاوشی که امتحانش را بارها پس داده، در این زمینه هم اعتماد کنند و به ایدئولوژی او احترام بگذارند، قطعاً او روزی پاسخ اعتماد مردم را خواهد داد.
محسن چاوشی خیلی عزیزی من فقط دارم آهنگ های چاوشی رو گوش میدم بسسسس