این نشریه می نویسد:”تحولات چین سبب شده آن کشور از یک کشور در حال توسعه به یک نیروی عظیم منهدم کننده اقتصادی و یک بازیگر در حال ظعهور در عرصه بین المللی تبدیل شود که شاید مهم ترین رویداد برای تغییر سیاست بین المللی در قرن بیست و یکم به شمار آید. آن کشور اکنون دومین اقتصاد بزرگ جهان است و بودجه نظامی اش از ۲۰ میلیارد دلار در سال ۱۹۸۹ میلادی به ۲۱۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۵ میلادی افزایش یافته است که بیش از بودجه نظامی روسیه، آلمان و بریتانیا است. با این حال، به دلیل اطلاعات غلط ارائه شده اغراق هایی درباره قدرت چین در محافل امرکیایی مطرح شده است. در اینجا می توان به چند اسطوره غیر واقعی اشاره کرد که درباره چین ساخته و مطرح شده اند:
افسانه اول: چین یک ابر قدرت نظامی جهانی
به گزارش خرداد، چندین دهه رشد اقتصادی چین را قادر ساخته تا به نوسازی ارتش آزادیبخش خلق بپردازد. از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۵ میلادی بودجه دفاعی و نظامی آن کشور به طور میانگین دو برابر رشد داشته است. طبق گزارش موسسه صلح بین المللی در استکهلم، تخمین ها نشان می دهند که چین با دارا بودن بودجه نظامی ۲۱۴ میلیارد دلاری در سال ۲۰۱۵ میلادی از نظر نظامی پس از امریکا قرار گرفته است. اگرچه افزایش هزینه ها تا حتد زیادی قایبلیت های نظامی چین را ارتقا بخشیده اند اما ماهیت این پیشرفت نشان می دهد که چین هنوز برای رسیدن به مقام قدرت برتر و مطلق نظامی راهی طولانی در پیش دارد. قابلیت های چین محدود به شرق آسیا است در حالی که یک ابر قدرت باید توان نظامی بین المللی داشته باشد. واقعیت آن است که توانایی های نظامی چین کمتر می تواند در فراتر از حوزه دریای چین و همسایگان آن کشور کارایی داشته باشد. واقعیت آن است که چین در بسیاری از موارد از جمله درباره ناو هواپیمابر لیئونینگ که در سال ۲۰۱۲ میلادی راه اندازی کرد از نمونه های اصلاح شده دوران شوروی استفاده کرده بود. چین به دلیل نقصان ها در حوزه طراحی و فناوری تجهیزات نظامی با مشکل مواجه است. علاوه بر آن چین برخلاف امریکا فاقد پایگاه های گسترده در جهان است و نخستین پایگاه حمایتی اش را در جیبوتی در فوریه سال ۲۰۱۶ میلادی رونمایی کرده است. نکته دیگر آن است که چین از سال ۱۹۷۹ میلادی وارد جنگی نشده است و افسرانش فاقد تجربه نظامی کافی در مقایسه با افسران و سربازان امریکایی هستند و بسیاری از فناوری هایش در محک آزمون جنگی گذاشته نشده است.
افسانه دوم: در اختیار داشتن بدهی بیش از یک تریلیون دلاری امریکا اهرمی برای اعمال فشار پکن بر واشنگتن است
یکی از ترس های دیگر از مالکیت چین بر بدهی های امریکا است به عنوان ابزاری برای نفوذ بر اقتصاد امریکا است. واقعیت ان است که خریداری بدهی ها توسط کشورهای خارجی یک معامله طبیعی است که به گشایش اقتصاد جهانی کمک می کند. بدهی های خارحی به دلایل متعدد وجود دارند. نکته اصلی این است که چین به تنها خریدار بدهی های امریکا نبوده است. واقعیت آن است که دلار هنوز هم واحد اصلی برای مبادلات جهانی است.
افسانه سوم: رهبران چین گامی برای کاهش انتشار کربن و آلاینده های مضر دیگر بر نمی دارند
چین بدون شک با مشکل آلودگی و ایجاد آن مواجه است. چندین دهه رشد سریع اقتصادی سبب شده تا نیاز آن کشور به انرژی افزایش یابد و چین اکنون یکی از بزرگترین مصرف کنندگان انرژی در جهان است و از سوخت های فسیلی به خصوص نفت و زغال سنگ استفاده کرده و به یکی از بزرگترین تولید کننندگان گاز دی اکسید کربن تبدیل شده است. همه کشورها باید میان رشد اقتصادی با رفاه اجتماعی و محیط زیست تعادل ایجاد کنند . اما این چالش در چین حادتر از سایر نقاط است. در سال های اخیر اما رهبران چین برای بهبود استانداردهای زیست محیطی و یافتن جایگزین های سبز کارهایی را انجام داده اند. دولت چین متعهد شده که به میزان ۶۰ تا ۶۵ درصد از تولید آلاینده های کربنی در فاصله سال های ۲۰۰۵ تا ۲۰۳۰ میلادی بکاهد. چین علیرغم آن که در مقایسه با بقیه کشورهای جهان از زغال سنگ بیش تری استفاده می کند اما همزمان به جایگزین های سبز از جمله نیروی باد، نیروی خورشیدی و برق آبی نیز روی آورده است. در سال ۲۰۱۵ میلادی چین حدود یک سوم از ظرفیت جهانی انرژی مورد نیاز خود را از انرژی بادی تامین کرد.
افسانه چهارم: سیاست ارزی چین یک مزیت تجاری غیر منصفانه برای آن کشور است که موجب تضعیف موقعیت امریکا می شود
در رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری ۲۰۱۶ میلادی در رقابت ها نامزدهای هر دو حزب از دستکاری نرخ ارز توسط دولت چین انتقاد کرده اند. واقعیت آن است که تغییر نرخ ارز یک سیاست پولی رایج است. امریکا نیز در مواردی در بازارهای داخلی مداخله کرده و دولت در نرخ بهره تنظیمات را انجام می دهد. بسیاری از انتقادات سیاسی علیه چین ناشی از تلقیق نرخ ارز اسمی و واقعی است. همه دولت ها می توانند نرخ ارزش واقعی خود را تغییر دهند با این حال، نرخ ارز واقعی که برای جریان تجارت مهم تر است با قدرت خرید داخلی در برابر بازارهای خارجی تعیین می شود. در نتیجه، نرخ ارز اسمی اغلب به جریان تجارت و مبادله کالا ربط زیادی ندارد. واقعیت آن است که بجای انتقاد از سیاست های پولی چین جامعه بین المللی باید آن کشور را تشویق به کاهش محدودیت و موانع موجود بر سر راه تجارت و سرمایه گذاری کند. رژیم مالکیت معنوی و حقوق مالکیت در چین توسعه نیافته است و به دلیل تسلط شرکت های دولتی امکان تجارت عادلانه و رقابتی بین المللی در آن کشور در سطح مطلوبی نیست.
افسانه پنجم: چین در زمامداری جهانی شرکت نمی کند
همکاری های چند جانبه درباره مسائل بین المللی این فرصت را برای پکن فراهم کرده تا به تعهدات بین المللی خود برای حفظ صلح و ثبات پایبند باشد. از نظر تاریخی چین در برابر سیاست های مداخله جویانه مقاومت کرده و درباره قطعنامه های سازمان ملل همواره موضوع لزوم احترام به حاکمیت دولت ها را مطرح کرده است. با این حال، در برهه هایی نیز نظر خود را تغییر داده است.
باید دانست که چین امروز سومین کمک کننده به بودجه معمول سازمان ملل متحد و دومین کمک کننده به بودجه حفظ صلح توسط سازمان ملل است و نسبت به سه هزار پرسنل حافظ صلح آن سازمان تعهد دارد. از سوی دیگر موافقت چین با تحریم کره شمالی از سوی سازمان ملل نشان دهنده آن است که این کشور مشارکت بین المللی بیش تری از خود نشان می دهد. از سوی دیگر چین منابع مالی حمایتی را برای کشورهخای در حال توسعهه در نظر گرفته است. حمایت چین از طرح های جهانی مانند شرایط اقلیمی در کنفرانس پاریس در سال ۲۰۱۵ میلادی نیز نشان می دهد که چین در حال افزایش سطح مشارکت بین المللی است.