سرکیس النعوم در النهار نوشت: تلاش برای کودتا علیه رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه و حزب اسلامگرای یا “محافظه کار” یادآور تلاش نظامیان کهنه کار لبنانی علیه رئیس جمهور لبنان ژنرال فواد شهاب در سال ١٩۶١ بود که چند ساعت پس از به راه افتادن، خنثی شد.
علت نخست این یادآوری، شکست سریع تلاش برای کودتا در ترکیه و علت دوم مشارکت نکردن اکثر فرماندهان ارتش و یگان های آن است. علت سوم بی گدار به آب زدن کودتاچیان در اجرای آن و علت چهارم مخالفت مطلق با کودتای نظامی از سوی اکثریت ملت ترکیه و احزاب آن، حتی احزاب مخالف است.
طبیعتاً پیش از قضاوت درباه آنچه اتفاق افتاد و پیش از گمانه زنی درباره آینده رئیس جمهور اردوغان و ادامه نقش او و حزب خود، باید در انتظار بازگشت اوضاع به حالت عادی طبیعی خود در ترکیه ماند و این امر با وجود شکست بنیادین این تلاش، به احتمال مدتی به طول می انجامد. اما در این اثنا بر اساس پیگیری روزانه اوضاع ترکیه می توان گفت این تلاشِ شکست خورده شاید حداقل در آینده نزدیک آخرین تلاشی باشد که ارتش ترکیه برای ایجاد تغییر در روند ناخوشایند دولت و کشور انجام داده است. زیرا پیش از به قدرت رسیدن حزب “عدالت و توسعه”، روزهایی که سکولاریسم، اگر بتوان گفت به طور کامل حاکم و ارتش نیز به موجب سنت ها، قوانین و قانون اساسی حامی آن بود و نیروهای نظامی که در سکولار بودنشان تردید وجود داشت یا در وابستگی شان به جریان ها یا افکار دینی و به طور مشخص اسلامی – سیاسی سوء ظن می رفت، پاکسازی سالانه انجام می داد. هدف از آن مقابله با ظهور جنبشی اسلامی در ارتش بود که احتمالاً گسترش آن و چشم پوشی از وجود آن، تلاش برای حمله به نظام و تغییر آن را مجاز می کرد. با وجود این، ارتش نتوانست حزب اسلامی عدالت و توسعه یا محافظه کار را از رسیدن به قدرت از طریق دمکراتیک محروم کند، گر چه در عمل بارها توانسته بود احزاب و رهبری اسلامی متعدد حاکم بر کشور را، علی رغم این که آن ها نیز با روش دمکراتیک یعنی انتخابات به حکومت رسیده بودند، سرنگون کند.
اما اکنون پس از گذشت چهارده سال از حکومت [حزب عدالت و توسعه]، اردوغان و حزب او در داخل نهاد نظامی پاکسازی نیروهای سکولار را انجام داده اند آن هم پس از این که درهای آن [ارتش] را به روی اسلامگریان حزب خود و اسلام گرایان دیگر باز کردند؛ بنا بر این دشوار است ارتش را علیه این دو [جریان اسلامی] تحریک کرد مگر این که ترکیه وارد مرحله ای شود که در آن اسلام گریان این کشور با هم درگیر شوند.
این مسئله نزدیک بود اتفاق بیفتد. هنگامی که حزب عدالت و توسعه و به طور مشخص رئیس آن اردوغان از متحد مبلغ اسلامی خود، فتح الله گولن و حضور گسترده هوادارانش در تمام بخش های دستگاه های اداری، امنیتی، قضائی، آموزشی، رسانه ای و تجاری یعنی در محافل نخبگان، جدا شد.
لازم به ذکر است که پایگاه مردمی گولن نیز کم نبود. اما اردوغان با درایت بود بنا بر این مبارزه برای ریشه کن کردن گولن و طرفداران او را آغاز کرد و آنان همواره متهم به دست داشتن در تلاش برای کودتای سیاسی و نظامی بودند. اردوغان به مبارزه ادامه داد و تا حد زیادی موفق به دور کردن آنان شد. در این راستا از درگیری سیاسی داخلی میان اسلامگرایان پرهیز کرد همچنین عوامل تبدیل آن به درگیری مردمی خونین را از میان برد. او بی تردید به پاکسازی نهادهای مدنی نظامی امنیتی از دشمنان خود برای جلوگیری از افتادن آنها در وسوسه کودتا علیه او ادامه می دهد.
آیا آنچه اتفاق افتاد اردوغان را با وجود موفقیت در خنثی کردن تلاش کودتا تضعیف می کند؟
او همچنان در داخل از موقعیت مستحکمی برخوردار است اما به راه انداختن جنگ علیه حزب جدایی طلب دمکرات کردستان ترکیه یا چه بسا انجام ندادن اقدامات لازم برای جلوگیری از درگیری تازه میان او و کُردهای ترکیه برای او و کشورش خونریزی و فرسایش دائمی را سبب شود. نیاز فوری او به عقب نشینی از مواضعش که در لحظه خشم اتخاذ کرد حتی عقب نشینی درباره باور خود در قبال روسیه، اسرائیل، مصر، سوریه و غیره احتمالاً حکیمانه بوده است؛ اما به مرور زمان از جذابیت او می کاهد.
خلاصه این که ترکیه حداقل دمکراتیک باقی می ماند. این کشور را اردوغان، محبوبیت او، احزاب مخالف او و اکثریت ارتش نجات دادند اما مسئله مهم اکنون این است که از این دمکراسی پاسداری شود و این تلاش برای کودتا این کشور را به سوی دولتی پلیسی سوق ندهد این همان چیزی است که رقبای اردوغان قبل از اتفاق افتادن کودتا به آن اهتمام داشتند. لازم به ذکر است که روابط کشور اردوغان با آمریکا و عضویت این کشور در پیمان ناتو باید به حل و فصل آرام و در عین حال قاطعانه مسئله به اردوغان کمک کند و حتی او را به دست برداشتن از رویاهای غیر قابل تحقق خود سوق دهد.