رسیدگی به پرونده زن و شوهر دکتر که در استانه طلاق قرار داشتن با اتهام ادم ربایی وارد مرحله تازه ای شد…
چندی قبل مرد میانسالی به دادسرای مشهد رفت و درحالی که مدعی بود شب گذشته ازسوی چند مرد ربوده شده است به بازپرس احمدینژاد گفت: من پزشک و صاحب یک کلینیک هستم. همسرم نیز دندانپزشک است. با آنکه چند سال قبل با عشق و علاقه ازدواج کردیم اما خیلی زود متوجه شدیم که باهم هیچ نقطه مشترکی نداریم. روز به روزنیز اختلافهایمان بیشتر میشد تا اینکه همسرم درخواست طلاق داد و به جای مهریهاش نیز کلینیک را تصاحب کرد.این درحالی بود که مدتی قبل همسرم به خاطر حساب و کتابهای مالی مشترک یک چک ۷ میلیارد تومانی به من داد. اما با شروع اختلافهای خانوادگی او به این فکر افتاد هر طور شده چک را به دست آورد.
برگههای سفید امضا
او سپس برای اجرای نقشهاش مردی را به مطبم فرستاد تا با طرح دوستی، چک را به نحوی از من برباید. مرد ناشناس که خود را شهریارواز کارمندان یک نهاد معرفی میکرد به عنوان بیمار وارد مطبم شده بود. البته با چنان اعتماد به نفسی صحبت میکرد که باورم شده بود مرد مهمی است. اگرچه بعدها متوجه شدم تمام حرفهایش دروغ بوده است.
شب گذشته نیز اوتلفنی تماس گرفت و به بهانه کاری با من در خیابان قرار گذاشت. اما زمانی که به محل قرار رفتم ناگهان همراه دو مرد ناشناس دیگربه طرفم حمله ورشده و مرا با زور سوار خودروکردند. آنها مرا به محل خلوتی کشانده و بعد از کتک و تهدید مجبورم کردند تا برگههای سفیدی را در قبال چک ۷ میلیاردی امضا کنم!»به دنبال اظهارات شاکی تحقیقات تخصصی در این باره آغاز شد. باتوجه به اینکه هیچ رد و نشانی از شهریار در دست نبود، کارآگاهان به بازبینی دوربینهای مداربسته کلینیک پرداخته و تصویر متهم میانسال را به دست آوردند.
در ادامه تحقیقات نیزرد متهم در تهران کشف شد. با کشف نشانی محل زندگی شهریار، تیمی از کارآگاهان مبارزه با جرایم جنایی مشهد با دریافت نیابت قضایی راهی تهران شده و مرد میانسال را شامگاه سهشنبه در پایتخت دستگیر کردند.
وی دیروز برای تحقیقات مقدماتی مقابل بازپرس مرشدلو از شعبه هفتم دادسرای جنایی پایتخت ایستاد و درخصوص اتهام آدم ربایی گفت: حدود یک سال قبل برای زیارت به مشهد رفته بودم که دچار تنگی نفس شدم. بعد هم به کلینیکی در اطراف مسافرخانه مراجعه کردم. از آنجا که با لهجه صحبت میکنم آقای دکترخیلی زود سر صحبت را باز کرد وبعد هم با چرب زبانی اعتمادم را جلب کرد.من درمجموع سه بار آقای دکتر را دیده بودم. تا اینکه یک روز او به من گفت با همسرش بر سر مهریه مشکل دارند و ساختمان کلینیک را نیزبه جای مهریه تصاحب کرده است. اما مدعی شد یک برگ چک متعلق به همسرش را به دست آورده و با جعل امضای او میخواهد ۷ میلیارد تومان از همسرش بگیرد. بعد هم از من خواست که باهم به محضر برویم و شهادت دهم که چک متعلق به همسر مسعود است. اما من زیر بار نرفتم و قبول نکردم. چرا که واقعیت را نمیدانستم و نمیتوانستم شهادت دروغ بدهم. زمانی هم که مسعود متوجه شد من به درخواستش عمل نمیکنم کینه شدیدی از من به دل گرفت و چنین شکایتی را مطرح کرد.پس ازاین اظهارات، متهم از سوی کارآگاهان راهی مشهد شد تا تحقیقات تکمیلی در این باره صورت گیرد.