لیلا رجبی دوومیدانی کار پر حاشیه این روزها که در مسابقات المپیک مورد بی مهری کارشناس شبکه ورزش قرار گرفت با خبرگزاری انا گفت و گویی مفصل انجام داده است که در ادامه می خوانید …
لیلا رجبی که سابقه حضور در المپیک لندن هم داشت برای بار دوم به المپیک اعزام شد. در این رقابتها او نتوانست رکوردهای قبلش را تکرار کند و در همان دور اول حذف شد اما متاسفانه حواشی بعد از عملکردش و به کار بردن کلمه «بیغیرت» در مورد او بیشتر از همیشه مورد توجه قرار گرفته است.
لیلا رجبی و همسرش پیمان رجبی روز گذشته با حضور در خبرگزاری آنا، در مورد المپیک و حاشیههایی که بعد از آن که برای وی ایجاد شد صحبت کرد.
* از المپیک ریو و رکوردهایتان قبل از اعزام برایمان بگویید.
-من سه سال پیش در تمرینات رکوردم ۱۸ متر بود اما در این اواخر که برای المپیک تمرین میکردم در هیچ مسابقه رسمی ۱۸ متر پرتاب نکرده بودم شاید در تمرینات این رکورد را ثبت کرده بودم اما در مسابقات رسمی خیر. در مسابقات رسمی بهترین رکورد من ۱۸ متر و ۲۴ سانتیمتر بود، در ضمن من پیش از المپیک فقط در یک مسابقه رسمی شرکت کردم.
* نتایجی که در المپیک کسب کردی تقریبا همه را غافلگیر کرد چرا که کمتر کسی انتظار داشت که در همان مرحله گروهی از دور مسابقات کنار بروی؟
– برای بار دوم بود که در المپیک حضور پیدا میکردم و این مسابقات برای من عادی بود اما متاسفانه نتوانستم رکورد خودم را دوباره تکرار کنم و پرتاب بدی داشتم. مهمترین دلیلی که باعث شد من در ریو نتیجه نگیرم این بود که تنها دو روز مانده به مسابقات، به برزیل رسیدیم. ۳۰ ساعت در پرواز بودم و تنها ۲ روز استراحت داشتیم که در آن ۲ روز هم نتوانستیم آنطور که باید استراحت کنم. شرایط دوومیدانیکاران در ریو به گونهای بود که از ۱۰ دو میدانیکاری که به مسابقات اعزام شده بودند هیچ کدام نتوانستند به رکورد خود نزدیک شوند. من قبل از المپیک پرتابهای خوبی داشتم و با آمادگی کامل به برزیل رفتم اما متاسفانه وقتی در شرایط مسابقه قرار گرفتم بدنم آمادگی کامل نداشت و هر چقدر تلاش کردم تا حداقل رکورد خودم را ثبت کنم این اتفاق نیفتاد.
* انتظار این بود که لیلا رجبی که تجربه حضور در المپیک لندن را داشت در ریو بهتر از این عمل کند.
– شرایط ما نسبت به چهار سال پیش هیچ تفاوتی نکرده بود و امکاناتی که در ایران در اختیار دو و میدانیکاران قرار داده می شود تنها مناسب بازیهای آسیایی است نه میدان المپیک. وضع ما در این چهار سال به جای پیشرفت پسرفت کرد و ما قبلا با باشگاه قرارداد میبستیم و با مبلغ قرارداد، خودمان را برای حضور در مسابقاتی که پیشرو داشتیم آماده میکردیم اما در چهار سال گذشته شرایط به گونهای پیش رفت که اکنون قراردادهای ما نه تنها بیشتر نشده بلکه سه برابر کمتر هم شده و شرایط از نظر مالی بدتر از گذشته است.
* قبل از اعزام به المپیک اردوی برون مرزی برای شما در نظر گرفته بودند؟
پیمان رجبی: زمانی که لیلا ورودی المپیک را کسب کرد ۱۲ ماه قبل از المپیک بود در آن زمان رئیس فدراسیون هنوز مشخص نشده بود و بعد از دو سه ماه وضعیت مشخص شد. بعد از آن مدیریت جدید فدراسیون به ما اعلام کرد که برنامههای تمرینی لیلا را به این فدراسیون ارائه دهیم. ما هم اگر اشتباه نکنم همین کار را ۵ بار انجام دادیم. در این برنامه تمرینی ما دو اردوی بلاروس که مدت زمان هر اردو دو ماه بود درخواست کرده بودیم تا بتوانیم تمرینات سنگین را در آن زمان انجام دهیم اما متاسفانه به قدری به ما بیتوجهی کردند و این برنامه به تاخیر افتاد که زمان اردو به دو ماه قبل از المپیک موکول شد که دیگر این زمان برای برپایی اردو مناسب نبود . به همین دلیل من به لیلا گفتم نرفتن به این اردو بهتر است که منتی هم روی سر ما نباشد. واقعیت این است هیچ یک از برنامههای ما از زمانی که استارت کار را برای تمرینات المپیک زده بودیم عملی نشد به همین دلیل تصمیم گرفتیم به اردوی بلاروس هم نرویم. البته باید این را بگویم تنها کاری که فدراسیون دو و میدانی برای ما در این مدت انجام داده این بود که در ۶ ماه آخر پولی بابت مکملها و ماساژ به ما پرداخت کرد.
* از زمانی که کسب سهمیه کردید حقوقی از طرف کمیته ملی المپیک به شما پرداخت نشد؟
لیلا: در این مدت فدراسیون تنها دو ماه حقوق پرداخت کرد و از ابتدای سال ۹۵ تاکنون هیچ حقوقی به ما پرداخت نشد و حتی هزینهای که بابت اردو به ما میدادند تا ماه خرداد پرداخت شد و یک ماه و نیم قبل از المپیک همه هزینهها را خودمان پرداخت کردیم. در واقع یک ماه و نیم قبل از المپیک فدراسیون هیچ پولی بابت اردوها و غذا و مکمل به ما پرداخت نکرد و به نوعی ما را رها کرد.
پیمان: متاسفانه نتیجه المپیک به دلیل همین چالشها خیلی بد بود. ما قبل از المپیک مدام باید از فدراسیون میخواستیم که برای ما اردو و یا مبلغی به عنوان حقوق در نظر بگیرد و این چالشها تا قبل از المپیک ادامه پیدا کرد. اما مهمترین موضوع برای هر ورزشکار این است که در میدان المپیک مربیاش کنارش باشد که متاسفانه این اتفاق هم برای لیلا نیفتاد.
* سهمیه اعزام مسئولان فدراسیون به المپیک محدود بود و کیهانی رئیس فدراسیون در مصاحبههایش میگفت ما نمیتوانیم همه مربیان را به ریو ببریم.
پیمان: در اینجا اصلا بحث سهمیه مدنظر نیست. مگر تکواندو چهار سهمیه کسب نکرد؟ اما چهار مسئول اعزام شد و سه مربی در کنار شاگردانشان قرار داشتند. در زمان آقای داوری، فدراسیون دو و میدانی هم در المپیک لندن ۱۰ سهمیه کسب کرده بود، اما در حدود ۶ تا ۷ نفر به المپیک اعزام شدند. این به نگاه رئیس فدراسیون برمیگردد که چقدر به فکر نتیجهگیری است. هیچیک از ورزشکاران دوومیدانی در میدان المپیک نتیجه قابلقبولی کسب نکردند و حتی رکوردهای خودشان را هم تکرار نکردند که این موضوع به نبردن مربی برمیگردد. وقتی ورزشکار در روزهای پایانی تمریناتش مربیای در کنارش نباشد، چطور میتواند بار روانی مسابقات المپیک را به تنهایی تحمل کند. مهمترین کار یک مربی در هفته آخر رقابتهای المپیک است. او در این مدت با شاگردش تمام تمرینها و برنامهریزیهایش را انجام داده و حالا در هفته آخر زمان جمعبندی کارهایش است. مهمترین کار مربی در یک هفته آخر است و هیچکس غیر از او نمیتواند ورزشکارش را در آن زمان درک کند. المپیک میدان مبارزه خوبهای جهان است و از قبل برای دوومیدانی ایران مدال چیده نشده است؛ همه ورزشکاران سختی کشیدند، در اردوهای سخت شرکت کردند؛ بهترین امکانات، ماساژور و غیره در اختیارشان قرار گرفته تا در المپیک نتیجه بگیرند، در این شرایط بدون قرار دادن هیچکدام از این امکانات برای ورزشکاران نباید انتظار نتیجه خوب داشت که این با عدالت در دنیا مغایرت دارد.
لیلا: ۵ روز قبل از اعزام به ما اعلام کردند که میتوانید از ماساژور استفاده کنید. ضمن اینکه اگر از نظر علمی به این مساله نگاه کنیم ورزشکار باید ۱۲ روز قبل از مسابقه به ریو اعزام شود تا آمادگی کامل برای مسابقه داشته باشد و در طول ۱۲ روز خواب کافی، تمرین مناسب و غیره داشته باشد در حالی که وقتی مربی کنار ما نبود ۱۲ روز قبل از مسابقه چطور باید تمرین میکردیم به تنهایی؟
*با این حال رئیس فدراسیون به صراحت اعلام کرد که مربیان ۱۰ دوومیدانی کار اعزامی به المپیک باید پاسخگوی نتایج ضعیفی که کسب شد باشند؟
پیمان: این هم از آن حرفهایی است که انسان از شنیدنش شاخ در میآورد. وقتی من مربی هزاران کیلومتر دورتر از ورزشکارم هستم و اصلا از شرایط او خبر ندارم چطور میتوانم او را راهنمایی کنم گه حالا هم بخواهم جوابگوی آقایان باشم. به عنوان مثال تیم ملی فوتبال را برای اعزام به یک تورنمنت بفرستیم اما کیروش سرمربی تیم را در تهران نگه داریم. تیم اگر در این این تورنمنت نتیجه نگرفت مگر میشود سرمربی آن را بازخواست کرد. در کل نتایج دوومیدانی بسیار ضعیف بود و هیچیک از ورزشکاران نتوانستند رکوردهای خودشان را تکرار کنند. اگر من به عنوان مربی در کنار ورزشکارم بودم الان در مورد عملکردش پاسخ میدادم، ولی وقتی شرایط ورزشکار را ندیدم چه پاسخی باید بدهم؟
لیلا: مگر میشود ۱۰ نفر اشتباه کنند؛ وقتی ۱۰ ورزشکار عملکرد ضعیفی داشتند نشاندهنده این است که فدراسیون عملکرد خوبی نداشته است چون امکان ندارد ۱۰ مربی عملکرد بدی داشته باشند.
* البته فدراسیون دوومیدانی سالهاست که با مشکلات مواجه است و این مربوط به امروز نیست.
پیمان: این مشکلات در فدراسیون همیشه بوده و هست، اما یکسری مشکلات مثل نرفتن مربی و نبود امکانات مسائل مهمی است که در هر فدراسیون باید به آن توجهشود. شما میتوانید بگویید حقوق کم دادهام چرا که بودجه کمی در اختیار داشتم، اما هیچ زمانی نمیتوانید بگویید مربی ورزشکار را به مسابقه اعزام نکردم و حالا از آن توقع پاسخگویی دارم. شما در جریان بودید که ما ۲-۳ هفته مانده به المپیک که مهمترین روزهای ورزشکار است لیلا برای نرفتن مربیاش به ریو با چه چالشهای زیادی روبهرو بود. اسم من حتی در لیست اولیه اعزام به المپیک بود و حتی برای اندازهگیری کتوشلوار به کمیته ملی المپیک هم رفتم اما به یکباره نظر فدراسیون تغییر کرد. این اتفاقها دست به دست هم میدهد تا یک نتیجه ضعیف در المپیک در تاریخ ثبت شود. وقتی از ۱۲ ماه قبل که سهمیه المپیک را کسب کردیم برای برگزاری اردو با چالش روبهرو بودیم و دغدغه مخارج زندگی را داشتیم، چه توقعی از یک ورزشکار میتوان داشت؟ ما سهمیه المپیک را به دست آورده بودیم اما کمترین توجه به ما شد، در حالی که ما میدیدیم ورزشکاری حتی سهمیه کسب نکرده است اما او را به اردو میفرستادند؛ تمام این مسائل بر روح و روان ورزشکار تاثیر میگذارد.
لیلا: تمام برنامههایی که به فدراسیون داده بودیم از مهرماه استارت خورده بود اما فدراسیون از آذر ماه امکانات در اختیارمان قرار داد. در صورتی که ورزشکارانی بودند که اصلا ورودی نداشتند اما از همان مهرماه برایشان برنامه گذاشتند. ۵ ماه از زمانی که ورودی گرفته بودم گذشته بود تا بالاخره فدراسیون تصمیم گرفت امکانات را در اختیارمان قرار دهد و کار را شروع کردیم.
* برخی ورزشکاران مانند احسان روزبهانی خودشان مستقیم به کمیته ملی المپیک رفتند و در مورد مشکلاتشان صحبت کرده بودند، چرا این کار را شما انجام ندادید؟
پیمان: ما برای اعزام مربی با شهریان معاون وزیر ورزش و جوانان صحبت کردیم و ایشان مستقیما پیگیر امور شد، اما نتیجه نگرفتیم. در حالحاضر تنها افتخار دوومیدانی این است که فقط سهمیه کسب کنند و دیگر به فکر مدالآوری نیستند، به همین دلیل کسانی که زود به سهمیه المپیک میرسند از این بابت متضرر میشوند. در المپیک ریو و همچنین المپیک لندن دوومیدانی توانست ۱۰ سهمیه کسب کند که تنها افتخار ما همین سهمیههاست، در حالیکه این ۱۰ سهمیه در مقابل ۲۳ رشتهای که در قالب مسابقات دو و میدانی در المپیک انجام می شود افتخار نیست. در دوومیدانی در هر رشته میتوان ۶ ورزشکار(سه مرد و ۳ زن) اعزام کرد. مگر دوومیدانی مانند کشتی است که ۶ وزن داشته باشد و کشتیگیران در هر ۶ وزن سهمیه کسب کنند. حتی در دوومیدانی اگر ۲۰ سهمیه هم به دست بیاورید کار خاصی انجام ندادید. دوومیدانی بیشترین توزیع مدال را در المپیک دارد. رشته اول المپیک دوومیدانی است اما ایران ضعف بسیار زیادی در این رشته دارد به طوریکه در همین المپیک هم دیدیم از ۱۰ سهمیه هیچکس به مدال نرسید. المپیک با سه رشته دوومیدانی، ژیمناستیک، وزنهبرداری آغاز شده است و اگر ما در هر سه این رشتهها، مدال کسب کنیم آن وقت باید افتخار کنیم. احسان حدادی در المپیک لندن کار بسیار بزرگی انجام داد و سالها باید بگذرد تا احسان دیگری پیدا شود.
لیلا: کمیته ملی المپیک رشتهها را دستهبندی کرده بود، به این صورت که هر ورزشکاری که شانس کسب مدال داشت امکانات بیشتری در اختیارش قرار داده میشد. در دو و میدانی تنها احسان حدادی شانس کسب مدال داشت و دیگر ورزشکاران شانسی برای کسب مدال نداشتند. رشته دو و میدانی یک رشته تکنفره است و اگر کسی شانس کسب مدال داشته باشد به آن توجه میکنند در غیر این صورت در اولویتبندی بعدی قرار میگیرد. به نظر من فدراسیون باید به همه ورزشکاران نگاه برابری داشته باشد. تمام کشورهای دنیا امکاناتی را که در اختیار ورزشکاران قرار میدهند یکسان است اما متاسفانه در ایران اینگونه نیست و مردم هم از این موضوع بیاطلاع هستند.
*بعد از حذف شما از گردونه مسابقات المپیک، احسان مهاجر در برنامه زنده تلویزیونی از کلمه «بیغیرت» استفاده کرد.
لیلا: در رقابت های المپیک بهقدری از پرتابی که انداختم شوک شده بودم که نمیدانستم در آن شرایط باید چه کاری انجام دهم. من تا دقایق پایانی هم امید داشتم رکورد خوبی ثبت کنم و وقتی متوجه شدم که ۱۶ متر برای من ثبت شده بود جا خوردم. به طور طبیعی نه تنها من بلکه هیچ ورزشکاری در جریان مسابقه گریه نمیکند اما در خلوت خودم بارها مسابقات را مرور کردم و از اینکه این نتیجه را به دست آوردم ناراحت هستم. اگر آن کارشناس در برنامه اش در مورد من میگفت عملکرد ضعیفی داشتم ناراحت نمیشدم اما به کار بردن کلمه «بیغیرت» برای من گران تمام شد. شاید اگر خارجی نبودم این کلمه را به من نمیگفت. در این چندسالی که در ایران هستم در مسابقات مختلف تلاش بسیار زیادی کردم و هدفم جز سربلندی ایران نبود اما متأسفانه این المپیک برای من پایان خوشی نداشت.
پیمان: مهاجر با لیلا و من بارها مسابقه رفته است و وقتی به عنوان کارشناس در رسانه ملی قرار میگیرد باید مسئولیت تکتک کلماتی را به کار میبرد، برعهده بگیرد.
* البته مردم و هنرمندان بلافاصله به این موضوع در شبکههای اجتماعی واکنش نشان دادند.
لیلا: من چندساعت اول اصلا نمیدانستم چه اتفاقی افتاده و وقتی پست اینستاگرامم را دیدم که همه مردم برای من پیام گذاشتند شوکه شدم. من از حمایت همه مردم تشکر میکنم و همین حمایت مردم باعث شد تا من این موضوع را فراموش کنم.
* بعد از این ماجرا با احسان مهاجر برخورد یا تماسی داشتید؟
لیلا: نه؛ مهاجر حتی به ما زنگ هم نزد و از گفته خودش ابراز پشیمانی نکرد. حتی در مصاحبه هایش چند بار گفته بود که فدراسیون تمام امکانات را در اختبار رجبی گذاشته و مدام به ما توهین می کند.
پیمان: من در یکی از مصاحبه هایم گفته بودم فدراسیون به اندازه پول پراید برای ما هزینه کرد اما توقع لامبورگینی دارد که در جواب من احسان مهاجر گفته بود در این چندسالی که رجبی در تیم ملی بوده به اندازه پول چندین لامبورگینی و پراید برای او خرج کردند. من سؤالم از این آقا این است اگر این اندازه برای ما هزینه کردند پس خانه و ماشین ما کجا است؟ حساب بانکی ما باید میلیاردها پول داشته باشد اما چرا نیست؟ در این مدت ما هر مدالی کسب میکردیم پاداش آن را برای مسابقه بعد هزینه می کردیم. در مسابقات اینچئون پاداش لیلا رجبی ۷۰ سکه بود که ما همه آن سکه ها را برای به دست آوردن کسب سهمیه المپیک هزینه کردیم به این امید که در آینده اتفاق خوبی برای ما بیفتد اما تنها ضرر کردیم و هیچ اتفاقی نیفتاد.
لیلا: متأسفانه چندین ماه حقوق ما عقب افتاد و در این مدت مجبور شدیم از جیب هزینه کنیم. بعد از چندماه که به ما حقوق دادند باید آن را خرج اجاره خانه و مشکلات مالی میکردیم. تمام سکه ها را برای ورودی المپیک هزینه کردم و آن زمانی هم که ورودی کسب کردم ۵ ماه در خانه نشسته بودم تا اتفاقی برای من بیافتد. وقتی مدال میگیرم میگویند خارجی است و وقتی هم نمیگیرم واژه بیغیرت را برایم به کار میبرند، در حالی که در این سالها هر چه در توان داشتم برای نام ایران گذاشتم اما دیگر واقعا نمیتوانم ادامه دهم.
پیمان: لیلا هشت سال بدون مربی بود اما وقتی که من مربی او شدم انتقاد پشت انتقاد به ما میشد که فلانی مربی نیست و این دو تا زن و شوهر تنها به دنبال سفر کردن هستند. در صورتی که من زمانی که مربی لیلا شدم به جای اینکه ماهانه ۳۰ میلیون از باشگاهم درآمد کسب کنم همه را تعطیل کرده بودم و تنها به دنبال تمرینات لیلا بودیم که نتیجه قابل قبولی بگیرد. تمام وقت ما صرف دوومیدانی شد اما حالا نتیجهاش این شده است.
*به دلیل شرایط بدی که داشتید چند ماه مانده به المپیک از شرکت در این رقابتها انصراف دادید.
لیلا: دقیقا؛ واقعا تحمل شرایط برایم خیلی سخت بود؛ به نظرم تصمیمی که گرفتم درست بود اما بازگشت دوبارهام اشتباه بود.
*چرا؟
لیلا: چون فکر میکردم شرایط تغییر میکند و وضعیت بهتر میشود اما هیچ اتفاقی نیفتاد.
پیمان: آن زمان من از لیلا خواستم که برگردد. به او گفتم ما سختیهای زیادی کشیدیم و سهمیه را به دست آوردیم نباید از وسط راه آن را رها کنیم. در واقع لیلا به اصرار من دوباره برگشت.
* قبل از آغاز مسابقات المپیک اعلام کردید در پایان این رقابتها خداحافظی میکنید؛ با شرایطی که الان به وجود آمده همچنان این تصمیم را دارید؟
لیلا: من ۹ سال است که در ایران هستم و در این مدت برای رسیدن به یک شرایط خوب مدام در حال جنگیدن هستم و دیگر توان این کار را ندارم و به همین دلیل تصمیم دارم از دوومیدانی کنارهگیری کنم چون میدانم آخرش آیندهای برایم ندارد. دوومیدانی یک رشته خشن و مردانه است و هر زنی که در این رشته قدم میگذارد باید خواه یا ناخواه طبیعتش را تغییر دهد. زن از نظر فیزیولوژی ظرافت دارد و در این رشته باید مدام برای رسیدن به این ایدهآل بجنگید، من این کار را کردم اما نتیجه نگرفتم.
پیمان: در این ۹ سالی که لیلا به ایران آمده شما تنها این مورد آخر را دیدهاید، ما قبل از این هم مشکلات بسیار زیادی داشتیم و حتی میتوان گفت بدتر از آن که به هیچ عنوان نخواستیم رسانهای شود و البته هنوز نمیخواهیم. ما به امید بهتر شدن شرایط همه مشکلات را تحمل کردیم اما هیچ اتفاقی نیفتاد. حالا هم من به عنوان همسر لیلا از او میخواهم استراحت کند و مانند همه به دنبال کارهایی که همیشه دوست داشته انجام بدهد، برود و یک روز هم در آرامش به این فکر کند میخواهد دوباره در این راه باشد یا نه. از طرف دیگر حالا همه چیز تمام شده و ما دیگری کاری را شروع نکردیم که نگران باشیم در میانه ها راه نباید رهایش کنیم. البته من اختیار کامل را به خود لیلا دادهام و هر تصمیمی بگیرد نه نمیگویم اما شرایط فعلی برای بازگشت دوباره مهیا نیست. ما در شرایطی قرار گرفتهایم که کنارهگیری از دوومیدانی بهترین تصمیم است. لیلا دوست دارد الان مانند مردم عادی مسافرت برود و از زندگیاش لذت ببرد.
* غیر از لیلا رجبی در پرتاب وزنه ورزشکاری دیگری در ایران هست.
پیمان: نه. متأسفانه به این رشته توجهی نکردند و حتی مربیانی توانمندی هم نداریم تا کار استعدادیابی را به خوبی انجام بدهند. در فدراسیون های دیگر بین ورزشکاران توازن برقرار است اما در فدراسیون ما این ناهماهنگی در بین ورزشکاران و امکاناتی که در اختیار یک رشته میگذارد با رشتههای دیگر کاملاً محسوس است.
*با شرایطی که در ایران برای شما به وجود آمد قصد این را ندارید که در بلاروس دوومیدانی را ادامه دهید؟
لیلا: نه، چون شرایط سخت شده؛ من آدمی نیستم که مدام در حال تغییر موقعیتم باشم.
* البته کیهانی رئیس فدراسیون قول داده است که برای رجبی مربی خارجی استخدام کند؟
پیمان: ما چندین سال است که این وعدهها را میشنویم. زمانی که برنامه هایمان را به فدراسیون دادیم تا برای المپیک آماده شویم هر زمانی به ما وعده میدادند اما هیچ کدامشان عملی نمی شد. از طرف دیگر فدراسیون حالا که برای ما هزینه نکرده است حق به جانب خودش است دیگر وای به حال روزی که آنها هزینه کنند و مربی خارجی بیاورند. به هر حال کار ورزشکار ریسکی است ممکن است روز مسابقه به هر دلیلی نتواند نتیجه بگیرد، آنوقت دوباره ما را به چالش می کشانند. من دیگر تحمل اینکه زندگی شخصی ام به چالش کشیده شود ندارم.
لیلا: یک ورزشکار برای حضور در میادین ورزشی به انگیزه و هدف نیاز دارد و من دیگر این دو مورد را ندارم و توان جنگیدن برای رسیدن به شرایط ایدهآل را هم دیگر ندارم بنابراین تصمیمم این است که از دوومیدانی کنار بروم.
* به هر حال به نظر میرسد فدراسیون در نظر دارد تا حداقل کمی شرایط را تغییر دهد و استخدام مربی خارجی برای شما میتواند اولین گام باشد.
لیلا: شرایط روحی و روانی من به گونهای است که نمیتوانم فعلاً به ورزش روی بیاورم. کلمه «بیغیرت» تأثیر بدی بر روی من گذاشت. من همه این سختیها را تحمل نکردم که جلوی ۸۰ میلیون بیننده متهم به بیغیرتی شوم. آرزوی هر ورزشکاری رسیدن به میدان المپیک است و من هم مانند همه دوست داشتم خوب نتیجه بگیرم اما همه دوومیدانیکاران نتیجه دلخواهشان را نگرفتند همه به بیغیرتی متهم شدند. اگر من ایرانی الاصل بودم این آقا خودش اجازه نمی داد که اینگونه با من صحب کند. این کلمه یعنی اینکه لیلا رجبی ایرانی نیست و تنها در مسابقات فقط پرتاب می کند.
* پشیمان نیستید از اینکه برای دوومیدانی ایران کار کردید؟
لیلا: نه؛ من تجربههای خوبی به دست آوردم و هیچ زمانی پشیمان نیستم از اینکه در ایران بودم و با پرچم این کشور در میادین بینالمللی حضور داشتم اما به هر حال دوست داشتم با خاطره خوشی از دوومیدانی بروم اما این اتفاق نیفتاد. در این چندسال که در ایران بودم اینجا را وطن خودم میدانستم و برای سربلندی اش در هر میدان و مسابقهای از دل و جان مایه گذاشتم. متاسفانه مسئولان همهچیز را زیرسوال میبرند و بارها در صحبتهایشان میگویند امکانات ما به لیلا رجبی بیشتر از بلاروس است. در حالی که در کشور من نونهالان در اردوهای دو و میدانی زیرنظر مربیان کارآمد تمرین میکنند اما آیا این شرایط در ایران هم وجود دارد؟
پیمان: من ایرانی هستم و پدرم هم جانباز جنگ تحمیلی است. همسرم را از بلاروس به ایران آوردم در حالی که میتوانستم در آنجا زندگی کنم اما به خاطر عشقی که به وطنم داشتم این کار را نکردم. من از سال ۲۰۰۲ اولین مدال جوانان آسیا را کسب کردم، اما وقتی به گذشتهام نگاه میکنم دلسرد میشوم.
* در صحبتهایتان گفتید اگر مربی خارجی بیاید شاید از این تصمیم که از دنیای قهرمانی خداحافظی کنید صرف نظر کنید؟
لیلا: بحث من الان به مربی و امکانات بر نمی گردد. شرایط روحی من به گونهای است که نمیتوانم ورزش کنم و این موضوع به امکانات و وجود مربی خارجی ربطی ندارد. آن زمان که ما به روانشناس، ماساژور و اردوهای مناسب نیاز داشتیم کاری انجام نشد، الان که دیگر المپیک تمام شده و فرصت از دست رفته است. من در وهله اول خودم باید بخواهم تا دوباره به ورزش برگردم و الان زمانی است که خودم دیگر تمایلی به بازگشت ندارم. من ۳۳ سال دارم و یک دوومیدانیکار تا سن ۴۵ سالگی هم میتواند در این رشته فعالیت کند چرا که رشته ما قدرتی است و به سن ربطی ندارد.
* به طور حتم فدراسیونهای المپیکی برای آماده کردن ورزشکاران خود هزینههایی را متقبل شدند. فدراسیون دو و میدانی در طی ۱۲ ماه گذشته چقدر برای اینکه شما با آمادگی مطلوب به ریو اعزام شوید هزینه کرد؟
لیلا: در این مدت فقط به ما پول غذا و مکمل داد که ماهی ۵ میلیون هم نمیشد که در مجموع در این مدت حدود ۴۰ میلیون از فدراسیون پول گرفتم.
پیمان: ما یک بسته پروتئین که می خریم در حدود ۴۰۰ هزار تومان هزینه اش می شود. هزینههای دیگری مانند فیزیوتراپ یا ماساژر هم داشتیم و با این پولی که فدراسیون به ما میداد کفاف هیچ کدام از اینها را نمی داد.
لیلا: ۷۰ سکه بازیهای آسیایی را برای کسب سهمیه المپیک هزینه کردم اما زمانی که فاکتورهای خرید مکمل را به فدراسیون بردم تا پول آنها را بگیرم گفتند در طول یک سال یک میلیون بابت مکمل ها میتوانیم بدهیم.
پیمان: مگر ما از فدراسیون درخواست پول داشتم یا گفته بودیم که ۷۰ میلیون ما را بدهید. تمام هدف ما این بود که وضعیت به اینجا کشیده نشود که متأسفانه این اتفاق افتاد. ما از این به بعد قصد داریم راه آسان برای زندگیمان انتخاب کنیم لیلا میتواند در آینده مربی باشگاه بشود و در کنار ورزش پول به دست بیاورد. من ۲۵ سال است در دوومیدانی کار میکنم اما هنوز و حتی یک حقوق ثابت ندارم. در ۳۰ سالگی تازه به این نتیجه رسیدم که راه اشتباهی رفتم و باید به دنبال پول و درآمد باشم. ما ورزشکاری در کشورمان داشتیم به نام بیت الله عباسپور که با اینکه ورزشکار بود اما بیماری به سراغش آمد و او را از پا درآورد اگر خدای نکرده برای من و همسرم اتفاقی بیافتد ما پولی برای درمان نداریم چون در فدراسیونی که برای آن اینقدر افتخارآفرینی کردیم جایی نداریم.
لیلا: من هم نظرم همین است. متأسفانه وقتی فدراسیون قدر داشتههایش را نمیداند و قهرمان جهان برای گذراندن اموراتش باید دستفروشی کند. چرا باید با این شرایط در دوومیدانی باشم؟
* در حالی که از شرایط موجود در ایران راضی نیستید در بلاروس هم به چشم یک وطنفروش به شما نگاه میکنند؟
لیلا: در بلاروس به ازدواج یک نگاه ویژهای دارند و این مساله با وطنفروشی تفاوت دارد. وطنفروش کسی است که به خاطر پول به کشورش پشت میکند، اما من به خاطر ازدواج به ایران آمدم و در این کشور ماندگار شدم. البته من هماکنون در کشور خودم غریب هستم اما به این دید به من نگاه نمیکنند.
* زمانی که به بلاروس میروید میتوانید از امکانات دوومیدانی آنجا استفاده کنید؟
لیلا: بله؛ من در بلاروس یک ورزشکار روسی حساب نمیشوم و در کشور خودم غریب هستم اما با این شرایط هر زمان که به امکانات برای تمریناتم نیاز داشتم آنها را در اختیارم قرار دادند.
* در بلاروس بیشتر از ایران به شما کمک میکنند؟
لیلا: نه بیشتر که نیست چون من در بلاروس زندگی نمیکنم، اما اگر در شرایطی قرار بگیرم که نیازی به امکاناتی داشته باشم چشمپوشی نمیکنند و نمیگویند چون من الان ورزشکار ایرانی هستم به ما مربوط نیست.
* دوومیدانی ایران با بلاروس چه تفاوتی دارد؟
پیمان: این کشور از شروع المپیک مدال المپیک داشت، بنابراین سطح دوومیدانی آنها با ما قابل مقایسه نیست. لیلا از سن ۱۴ سالگی در کالج دوومیدانی بوده که در آنجا علاوه بر حقوق، غذا و مکمل هم دریافت میکرده و تمریناتش را هم انجام میداده است. او عنوان چهارمی جوانان جهان را دارد، نایب قهرمان باشگاههای اروپاست و تا قبل از اینکه به ایران بیاید هر زمانی که با او تماس میگرفتم در حال سپری کردن اردو در آلمان یا یونان بود. در بلاروس کسی که قهرمان المپیک میشود هر ماه چهار هزار دلار حقوق دریافت میکند و این روند تا المپیک بعد هم ادامه خواهد داشت. حتی اگر تمایلی برای حضور در المپیک بعدی هم نداشته باشد. در بلاروس مسئولان و ورزشکاران همه یکسان حقوق میگیرند و همه در امکانات اردویی برابرند تنها شاید در مزایا با یکدیگر اختلاف داشته باشند. در بلاروس علاوه بر اردوهایی که ورزشکاران شرکت میکنند در آخر یک اردویی به نام ریکاوری دارند که یکماه در یک منطقه خوش آب و هوا میروند و استراحت میکنند. متاسفانه مسئولان دوومیدانی ایران مدام وانمود میکنند که امکانات بلاروس پایینتر از ایران است و لیلا رجبی در ایران همه امکانات را در اختیار دارد اما گلایه میکند.
* با تمام مشکلاتی که به آنها اشاره کرید دو سال دیگر بازیهای قهرمانی آسیا برگزار میشود؛ شما را میتوانیم در این رقابتها ببینیم؟
لیلا: تمام ورزشکاران آرزو دارند هر زمانی که قرار است ورزش را کنار بگذارند با خاطره خوش و کسب یک مدال از دنیای قهرمانی کنار بروند نه با این شرایط. متأسفانه برای من ورزش قهرمانی پایان خوشی نداشت.