«المانیتور» در مقالهای به پنج فاکتوری که ثابت میکند روحانی دور بعد نیز رای خواهد آورد اشاره کرده است.
در مقاله المانیتور ضمن اشاره به عدم حضور محمود احمدینژاد در جریان انتخابات ایران نوشت: متعاقب عقبنشینی احمدینژاد از شرکت در رقابتهای انتخاباتی، اصولگرایان در تلاشی برای ایجاد امید در میان ستاد انتخاباتیشان، انگشت اشاره را به سمت پاشنه آشیل روحانی گرفتهاند: اقتصاد.
این گزارش به صحبتهای محمدرضا باهنر که گفته بود معتقد است راه حل موفقیت جبهه آنها علم کردن چهرهای جذاب با برنامههای اقتصادی قوی برای فقراست اشاره کرده و نوشت: یک قهرمان اقتصادی میتواند انتخابات سال ۲۰۱۷ را برنده شود.
المانیتور به دلایل پیروزی قریبالوقوع روحانی در انتخابات دور بعد اشاره کرده و گفته اولین دلیل فقدان وجود یک شخصیت کاریزماتیک در جبهه اصولگرایان است. کاندیداتوری احمدینژاد میتوانست کاندیداتوری هر شخصیت اصولگرای دیگر را تحتالشعاع قرار دهد. از این رو جبهه اصولگرایی برگ برنده خود را از دست داده است.
در این مقاله تحلیلی دومین دلیل پیروزی احتمالی روحانی را اقدامات اقتصادی دولت او خوانده و گفته اگرچه این اقدامات چشمگیر نبوده اما روحانی کشور را از سراشیبی نجات داده است.
نویسنده این مقاله دلیل سوم را همراهی روحانی با رهبر انقلاب خوانده و نوشته است: آیتالله خامنهای به روشنی گفته است «همه میدانند من دولت را تایید و حمایت میکنم و از همه قدرتم برای حفظ دولت و اعتماد به مقامات بلندپایهاش استفاده خواهم کرد.»
چهارم اینکه تاریخ نشان داده ایرانیها معمولا دو دور به یک کاندیدا رای میدهند. با وجود اینکه برخی بر این باور بودند که بعد از دور دوم خاتمی به عنوان یک رییس جمهور محبوب در ایران یک اصلاحطلب دیگر به ریاست جمهوری خواهد رسید، محمود احمدینژاد با گفتمان عدالت و حمایت از مستضعفان به ریاست جمهوری رسید.
در سال ۲۰۱۳ ایرانیها به روحانی رای دادند در حالی که گفتمان او تعامل مجدد با جهان بود. او دولت احمدینژاد را به بیکفایتی و شعارزدگی متهم کرد.
در واقع با نگاهی به انتخاباتهای گذشته ایران در مییابیم که ایرانیها زیاد به عملکرد واقعی رییس جمهورها توجهی نمیکنند و مسئله اصلی آنها گفتمان روسای جمهور و توانایی آنها در جلب رای است. در نتیجه تصور اینکه روحانی دور بعد نیز رای بیاورد، چندان دور از ذهن نیست.
آخرین و مهمترین فاکتور اجماع اصلاحطلبان در مورد روحانی است. اصلاحطلبان معتقدند که عملکرد روحانی قابل قبول بوده است و کاستیهای احتمالی اقتصادی و سیاسی به دلیل مسائلی بوده که از ید کنترل روحانی خارج بوده است.
برای مثال اصلاحطلبان معتقدند که آنها باید پشت روحانی و دولتش بیاستند تا بتوانند زیر پوشش او رویکردهای خودشان را بهتر دنبال کنند. از این گذشته اصلاحطلبان رهبر کاریزماتیک جدیدی که بتواند در مقابل روحانی و کاندیدای اصولگرایان قد علم کند، ندارند. آنها شخصیتهایی نظیر خاتمی و میرحسین موسوی را ترجیح میدهند. هر دو این شخصیتها به نوعی در صحنه سیاست رسمی نیستند. اولی به دلیل عدم تایید صلاحیت از سوی شورای نگهبان و دومی به دلیل حصر. بنابراین رویه عملگرایی نشان میدهد که آنها باید نسبت به حمایت از روحانی به اجماع برسند.