شنبه , ۱ ام دی ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۹:۴۱ قبل از ظهر به وقت تهران

یک زن سارقان مسلح پورشه را شناسایی کرد

مرد جوان در تماس با پلیس عنوان میکند که سارقی با تهدید اسلحه خودروی پورشه او را به سرقت برده است.

هفته گذشته مرد جوانی در تماس با پلیس از سرقت مسلحانه خودروی پورشه‌اش خبر داد.

او به مأموران کلانتری ۱۰۱ تجریش گفت: چندی قبل با دختر جوانی عقد کردم و بزودی باید عروسی می کردیم. به‌همین دلیل به‌دنبال خانه‌ای اجاره‌ای در شمال تهران بودیم. دیروز عصر با همسرم به چند بنگاه سرزدیم و آخر شب او را به خانه پدرش رساندم و خودم هم چند دقیقه‌ای خانه پدرزنم ماندم. اما هنگام خروج و در حالی که پشت فرمان نشسته بودم شیشه پنجره با صدای مهیبی شکست و خرده‌شیشه‌ها داخل ماشین ریخت در حالی که وحشتزده بودم مرد جوانی که کلت در دست داشت با تهدید مرا از ماشین پیاده کرد و خودروام را به سرقت برد.
هنوز مات و مبهوت به دور شدن خودرویم نگاه می‌کردم که یک پراید دودی نیز که به‌نظرم همدست سارق بود به‌دنبال‌اش با سرعت دور شد.
با شکایت مرد جوان تحقیقات برای شناسایی و دستگیری سارقان پروشه، با دستور قاضی «موسوی» – دادیار شعبه اول دادسرای ویژه سرقت تهران- آغاز شد.در حالی که کارآگاهان پلیس در جست‌وجوی دزدان بودند صاحب خودرو به مأموران مراجعه کرد و مدعی شد که مرد ناشناسی با او تماس گرفته و مدعی شده که حاضر است در ازای دریافت پول خودرو را به او باز گرداند. اما آنها تا امروز در محل قرار حاضر نشده‌اند.در حالی که هیچ سرنخی از دزدان در دست نبود، زن جوانی با پلیس تماس گرفت و از وجود خودروی مشکوکی در پارکینگ مجتمع مسکونی‌شان خبر داد.
به‌دنبال این تماس، بلافاصله مأموران راهی مجتمع مسکونی شده و پس از بررسی شماره پلاک مشخص شد که خودرو داخل پارکینگ همان پورشه‌ای است که چند روز قبل سرقت شده است.
با کشف خودروی سرقتی، کارآگاهان دریافتند خودروی پورشه چند روز قبل توسط داماد یکی از ساکنان مجتمع به پارکینگ منتقل شده است.

بدین‌ترتیب «احسان» بازداشت شد و صاحب خودرو نیز بلافاصله دزد مسلح را شناسایی کرد.احسان، دیروز زمانی که در مقابل دادیار موسوی ایستاد به سرقت مسلحانه خودروی مدل بالا اعتراف کرد. او گفت: مدتی قبل با یکی از دوستانم سوار بر خودروی پرایدم در خیابان پرسه می‌زدیم که چشم‌‌مان به خودروی پورشه افتاد و تصمیم گرفتیم آن را سرقت کنیم. با اسلحه‌ای که دوستم به‌عنوان امانت نزد من گذاشته بود ماشین را سرقت کرده و چند روزی به شمال رفتیم. پس از تفریح و مسافرت به تهران برگشتیم و تصمیم گرفتیم ماشین را به‌فروش برسانیم. اول با خودمان گفتیم که ماشین را به صاحبش بفروشیم. چند بار هم با او قرار گذاشتیم. اما بعداز مدتی به نتیجه رسیدیم که آن را به دیگران بفروشیم پول بیشتری به جیب می‌زنیم. به‌همین خاطر ماشین را به پارکینگ خانه پدرزنم بردم تا سر فرصت مشتری خوبی برایش پیدا کنم که دستگیر شدم.
به‌دنبال اعتراف‌های مرد جوان همدست او نیز بازداشت شد.

۵/۵ - (۱ امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *