مجله انلاین دوستان : مادر بزرگ در حالی که با دهان بی دندان، آب نبات قیچی را می مکید ادامه داد:آره مادر ، ُنه ساله بودم که شوهرم دادند، از …
ادامه مطلب »داستان چادری شدن من و مادرم!
پوششی معمولی داشتم مانتویی تا روی زانو به علاوه یک شال البته بدون آرایش.تا اینکه سال سوم راهنمایی که با یکی از همکلاسی هایم آشنا و دوست شدم که ظاهری …
ادامه مطلب »